بیست رمان [ترک] سیگار
گرگوری سیمپسون تصمیم به ترک سیگار گرفته است. او که ده سال است سیگار لای انگشتهایش بوده حالا باید دستهایش را با کاری دیگر مشغول کند تا هوس سیگار از سرش بیافتد. پس دست‌به‌کارِ نوشتن می‌شود. نوشتن اما برای کسی که فکر و ذکرش سیگار بوده و ذهنش نیز مثل دستهایش به سیگار معتاد شده نوعی محدودیت مضمونی به بار می‌آورد. او هر چه می‌نویسد به نحوی به سیگار ربط پیدا می‌کند و این درگیری‌ای است که رمان ریچارد بیرد، به نام بیست رمان [ترک] سیگار، را پیش می‌برد و مخاطب را با راوی رمان و نوشته‌هایش همراه می‌کند. در بخشی از این رمان می‌خوانید: «والتر یک‌بار برایم گفت قطارهای بخار قدیمی آن قدیم‌ها، همان‌طور که با جوش‌وخروش به سوی خانه کِش می‌آمدند، می‌گفتند سیگارتچ تچ تچ، سیگارتچ تچ تچ. صدای قطار، قطاری قدیمی روی ریل‌هایی قدیمی، با جوش‌وخروش به سوی خانه، دودکنان.
این قضیه را می‌دانستم، قضیه تمرکز را؛ این که تمرکز بخشی از مشکل است؛ این که یک ذهنِ بی‌قرار و ناخشنود، همین‌طور از یک ناخشنودی به ناخشنودیِ دیگر قیقاج می‌رود، مثل بچه‌ای که وسط توفان لای یک درختِ زالزالک گیر افتاده باشد، روی تپه‌ای مرتفع، توی زمستان. در شب.
لوسی هینتون با شکم برآمده و در محاصره عده‌ای بچه. پشت کله‌اش به یک دودکش بدل می‌شود، دودکش سیاه و دوده‌اندود یک قطار بخار، با پیام‌هایی از جنس دودی که دست کم می‌گویند خداحافظ.
از دوستان سیگاری‌ات فاصله بگیر. میلت را سرکوب کن.»
بیست رمان [ترک] سیگار با ترجمه و مقدمه نیما ملک‌محمدی در نشر چشمه منتشر شده است.
درباره نویسنده: ریچارد بیرد (- 1967)، نویسنده انگلیسی.
رتبه گودریدز: 3/41 از 5.
ادامه keyboard_arrow_down
