هشت و چهل و چهار

هشت و چهل و چهار
رمانی درباره زمان و تاریخ. در رمان هشت و چهل و چهار، نوشته کاوه فولادی‌نسب، زمان خطی و منظم فرومی‌پاشد و جای خود را به زمانی مشوش و بی‌نظم می‌دهد و این گونه تاریخ گذشته به زمان حال احضار می‌شود و سفری در زمان و تاریخ رقم می‌خورد. هشت و چهل و چهار داستان ساعت‌ساز و ساعت‌فروشی منظم است که پرسه‌زنی در محلات قدیمی تهران یکی از علایق اوست. اما از جایی به بعد نظم و ترتیب و روالِ عادی زندگی این مرد با اتفاقی به هم می‌خورد و اینجاست که پای تاریخ گذشته به رمان باز می‌شود. در بخشی از این رمان می‌خوانید: «هفته پیش آمده بود مغازه و ساعت رومیزی‌ای را آورده بود برای تعمیر. ساعت مکعب‌شکلی بود به رنگ قهوه‌ای سوخته. صفحه سفید گردی داشت که بالایش با حروف فلزی طلایی به انگلیسی نوشته شده بود هریتیج. عقربه‌هایش با آن نوک‌های تیز به سرنیزه‌هایی کوچک شبیه بودند که سال‌ها از جلوِ عددها رد شده بودند و براندازشان کرده بودند و نتوانسته بودند آن را که باید برای اعدام انتخاب کنند. سال‌ها در بلاتکلیفی تاریخی‌شان دست‌وپا زده بودند و دیگر لابد خسته از گردش سیزیف‌وارشان ترجیح داده بودند چند صباحی بی‌حرکت بمانند. عقربه‌ها – گیریم در اندازه‌هایی کوچک‌تر – شبیه عقربه‌های ساعت آونگ‌داری بودند که از سال‌ها سال پیش گوشه مغازه‌شان بود و نه پدربزرگ، نه پدر و نه خود نیاسان هیچ‌وقت حتا فکر فروختنش را هم نکرده بودند...»
رمان هشت و چهل و چهار در نشر چشمه منتشر شده است.
درباره نویسنده: کاوه فولادی‌نسب (- 1359)، داستان‌نویس، مترجم و روزنامه‌نگار و منتقد ادبی ایرانی.
رتبه گودریدز: 2/97 از 5.