آینههای دردار
داستانی از مهاجرت و دروطنماندن، جستوجوی ریشهها و تأمل در آنها، کند و کاو در تاریخ، مواجهۀ و شرق و غرب و داستان نویسندة ایرانی بودن و با پرسشهایی مرتبط با ادبیات شرق و غرب و تجربه و تاریخ و ادبیات خود و دیگری درگیر بودن. هوشنگ گلشیری در رمان آینههای دردار داستان نویسندهای ایرانی به نام ابراهیم را روایت میکند که همزمان با فروپاشی شوروی و بلوک شرق، برای داستانخوانی به اروپا رفته و در آنجا مهاجران ایرانی را میبیند، بحثهای سیاسی را میشنود و دست آخر زنی از آشنایان قدیمیاش، به نام صنمبانو، را ملاقات میکند که هر تکه از او در داستانی از ابراهیم آمده است و گفتوگوهای او و ابراهیم تقابلها، تعارضها و تضادهای فرهنگیای را که روشنفکر ایرانی، در مواجهه با غرب و در تأمل در موقعیت خودش، با آنها دستبهگریبان است به نمایش میگذارد.
در بخشی از این رمان میخوانید: «اینجا میدانم از درون هم گفتهاند، حتی از رؤیایی که در بیداری نیز میبینیم، اما راستش حتی وقتی گذر اندیشه و خاطرهها را در لایۀ پیشزبانی ثبت میکنند باز زیادی منطقی هستند، همه چیز هم دست آخر همان توازن و هماهنگی باستانی را دارد. اما ما، به هر دلیل که بوده در یک بیت، در صفحهای به قطع مرقعهامان مجبور بودهایم حرفمان را بزنیم، مثلاً مرقع یا جنگ را بایست بشود در جیب پنهان کرد و بیت را هم به حافظه سپرد...»
رمان آینههای دردار در انتشارات نیلوفر منتشر شده است.
دربارة نویسنده: هوشنگ گلشیری (1379 – 1316)، داستاننویس، منتقد ادبی، ویراستار، نمایشنامهنویس، فیلمنامهنویس، روزنامهنگار و شاعر ایرانی.
رتبۀ گودریدز: 60/3 از 5.
ادامه keyboard_arrow_down