معرکه
یک مضحکه سیاهِ سربازخانهای. لوئی فردینان سِلین در معرکه اوضاع آشفتهبازار و مضحک و هذیانی یک پادگان سوارهنظام را روایت میکند؛ پادگانی که در آن همه چیز آشفته است و سلین، با زبان و شیوه خاص خود در روایتگری، در ساخت و پرداخت این آشفتگی دیوانهوار و ویرانگر سنگ تمام میگذارد. اوج آشفتگی زمانی است که اسبهای پادگان رَم میکنند و پادگان را روی سرشان میگذارند. با رم کردن اسبها دیگر سنگ روی سنگ بند نمیشود. سربازها مجبور میشوند به اصطبل و کثافات آن پناه ببرند و همه چیز در معرض فروپاشی قرار میگیرد. در بخشی از این کتاب میخوانید: «اسبا دست به دست هم داده بودن تا یه جنجال حسابی را بندازن... دوتا اسب پیر که افسار پاره کردن، بدجور نفس نفس میزنن، حملهور میشن، آخورو تیکه تیکه میکنن، پا میکوبن زمین، چارنعل میدون و همه چی رو داغون میکنن... درست بالاسر ما میخورن بههم، دست و پاشون میپیچه تو هم، پخش زمین میشن... میافتن تو گودال ما، همه خیس، موندیم زیر بهمن... از زیر آوار سینهخیز میآیم اینور، مثل موشای صحرایی از یه تونل تنگ و باریک رد میشیم و با ترس و وحشت از اونجا میزنیم بیرون... تازه اون بیرون میفهمیم چه خبره، اصطبل شده خرابه... حیوونا از شلاقای ناجوری که خوردن به خودشون میپیچن، رعد و برقم امون نمیده... اسبا یالای همدیگه رو میکنن، یالا با تیکههای گوشت تازه از ریشه درمیآن. خون میآد، گِل میپاشه.»
معرکه با ترجمه و مقدمه سمیه نوروزی در نشر چشمه منتشر شده است.
درباره نویسنده: لوئی فردینان سِلین (1961 – 1894)، داستاننویس، پزشک و جزوهنویس فرانسوی.
رتبه گودریدز: 3/05 از 5.
ادامه keyboard_arrow_down