عادت می‌کنیم
داستان زنی که می‌کوشد جایگاه خود را به عنوان یک زن مستقل و بیرون از کلیشه‌هایی که جامعه مردسالار به او تحمیل می‌کند در چنین جامعه‌ای تثبیت کند. زویا پیرزاد در رمان عادت می‌کنیم داستان زنی مُطَلّقه و سخت‌کوش به نام آرزو را روایت می‌کند که صاحب یک بنگاه معاملات ملکی است و تلاش می‌کند روی پای خودش بایستد و یک‌تنه از پس دشواری‌های زندگی برآید. آرزو زنی است که نمی‌خواهد نقش‌هایی را ایفا کند که جهان مردانه از او انتظار دارد؛ این اما نبردی ساده نیست، مخصوصا که آرزو مادر و دختری هم دارد که باید به نحوی هوایشان را داشته باشد، اگرچه مادرش زنی سرِ پا با خانه و زندگی مستقل است و دخترش هم دیگر بچه نیست. اما دشواری جدی‌تر برای آرزو زمانی رقم می‌خورد که مردی وارد زندگی‌اش می‌شود. حال او باید تصمیم بگیرد که بین مسئولیت‌های خانوادگی و خواست دلش کدام را انتخاب کند؟ آیا می‌تواند این‌ها را با هم آشتی بدهد و هم توقعات مادر و دخترش را برآورده کند و هم به خواست دلش زندگی کند؟ آیا مادر و دخترش به این تغییر عادت می‌کنند؟ این پرسشی است که ذهن آرزو را به خود مشغول می‌کند. پیرزاد در این رمان به دنیای وبلاگ و وبلاگ‌نویسی هم سرکی کشیده است. آیه، دختر آرزو، وبلاگی دارد که در آن وقایع روزانه زندگی‌اش را می‌نویسد و بخش‌هایی از رمان شامل نوشته‌های وبلاگ آیه است.
رمان عادت می‌کنیم در نشر مرکز منتشر شده است.
درباره نویسنده: زویا پیرزاد( -1331) نویسنده و مترجم ایرانی ارمنی‌تبارِ ساکن آلمان.
رتبه گودریدز: 18/3 از 5.
ادامه keyboard_arrow_down
