از نوشتن

کتاب «از نوشتن: نامه‌های چارلز بوکوفسکی» به‌گردآوری ابل دبریتو
چارلز بوکوفسکی از ورای نامه‌هایش. کتاب «از نوشتن»، با عنوان اصلی On Writing، مجموعه‌ای از نامه‌های چارلز بوکوفسکی، شاعر و نویسندۀ امریکایی، است که توسط ابل دبریتو گردآوری و در این کتاب منتشر شده‌اند.
چارلز بوکوفسکی، برای کسانی که اشعار و قصه‌هایش را خوانده‌اند، تجسمی از تلخی و ریشخند است. او نویسنده‌ و شاعری است که در آثارش زندگی را بی‌رحمانه و بدون روتوش و با طنزی سیاه به تصویر می‌کشد.
بوکوفسکی در کتاب «از نوشتن» بیش از هرچیز راجع به نوشتن حرف می‌زند. این کتاب، وجوهی از چارلز بوکوفسکی را که به فرایند نوشتن و پشت صحنۀ آثارش مربوط می‌شود به ما می‌نمایاند. بوکوفسکیِ کتاب «از نوشتن» هم صمیمی است و هم شوخ‌طبع و هم بی‌حوصله و تلخ و هم سخت دلبسته و وابستۀ نوشاک و نوشتن.
متن اصلی کتاب «از نوشتن» اولین بار در سال 2015 منتشر شده است.

مروری بر کتاب «از نوشتن»
خوانندگان پروپاقرص قصه‌ها و شعرهای چارلز بوکوفسکی با خواندن کتاب «از نوشتن» امکانی می‌یابند که بوکوفسکیِ این کتاب را با بوکوفسکی‌ای که با خواندن شعرها و قصه‌های او به تصور درآورده‌اند مقایسه کنند و ببینند بوکوفسکی وقتی که دارد به‌عنوان آدمی واقعی به کسی نامه می‌نویسد چقدر با بوکوفسکی‌ای که رختِ راویِ قصه یا شعری را به تن می‌کند تفاوت دارد و نیز این دو بوکوفسکی کجاها به هم شبیه هستند.
ماحصل این مقایسه شاید چنین باشد که بوکوفسکی کتاب «از نوشتن» را قدری رئوف‌تر و صمیمی‌تر و نرمخوتر از بوکوفسکی‌ای بیابیم که پشت قصه‌ها و شعرهایش پنهان است. با این حال آن بوکوفسکی تلخ و تند و بی‌رحم و جاهایی خشمگین و البته در عین حال طنازی که خود را در قصه‌ها و شعرهایش به ما می‌نمایاند در نامه‌های کتاب «از نوشتن» نیز جابه‌جا سروکله‌اش پیدا می‌شود چون بوکوفسکی چه در عرصۀ تخیل و چه در میدان زندگی واقعی اهل روتوش کردن واقعیت و آذین بستن به آن نیست و واقعیت را بی‌رحمانه به تصویر می‌کشد.
اما چیزی که بسیار در کتاب «از نوشتن» جلب توجه می‌کند، خود دغدغۀ نوشتن است. بوکوفسکی در نامه‌هایی که از او در کتاب «از نوشتن» گردآوری و منتشر شده، از خود فرایند نوشتن آثارش و از آنچه قصد دارد بنویسد سخن می‌گوید.
کتاب «از نوشتن» تأملات بوکوفسکی درباب نویسندگی را به زبانی صریح و بی‌تعارف، یعنی همان زبانی که مختص قصه‌ها و شعرهای بوکوفسکی است، پیش روی ما قرار می‌دهد.
کتاب «از نوشتن» مجموعه‌ای است از نامه‌هایی که چارلز بوکوفسکی به ناشران و ویراستاران و نویسندگان و دوستانش نوشته و در آن‌ها طرز نگاه خود به آفرینش ادبی را بیان کرده است.
با خواندن کتاب «از نوشتن» درمی‌یابیم که یک نویسنده و شاعر نامتعارف و تلخ و ناسازگار با زمانه و آداب‌ و فرهنگ مسلط زمانه‌اش چه تلقی‌ای از نوشتن داشته است.
آنچه می‌خوانید نامه‌ای از کتاب «از نوشتن» است که بوکوفسکی آن را در تاریخ 27 آوریل 1947 به ویت برنت، نویسندۀ امریکایی و سردبیر و مؤسس مجلۀ ادبی «استوری»، نوشته است:
«ممنونم برای یادداشت‌ها.
هرچند که فکرهایی در سرم هست، بعید است بتوانم رمان بنویسم (انگیزه‌ای ندارم)، اما شاید روزی امتحانش کنم. نام آن "هزارپیشه‌ی متبرک" خواهد بود. داستان یک مرد، مردی از طبقه‌ی کارگر. داستانِ همه‌ی کارخانه‌ها و شهرهایی که می‌رود، جسارت، زشتی و سیاه‌مستی‌های او. خیال نمی‌کنم اگر آن را این روزها بنویسم، چیز دندان‌گیری از آب درآید. باید درست‌وحسابی روی آن کار کنم. به‌جز این، نگرانی‌های شخصی زیادی هم دارم، هیکلم حتا طوری نیست که خودم را در آینه نگاه کنم. علاقه‌ات متعجبم کرد، اما بی‌خیال کتاب.
این روزها طرح‌های مدادی بی‌داستان دیگری ندارم. ماتریکس تنها اثرم از این دست بود.
جهان "چارلز کوچولو خوشگله" را دارد که تا نیمه‌شب برای آن بیدار می‌ماند، دیگر نویسنده‌ی زیادی باقی نمانده ویت. "لعنتی"شنیدن از تو خیلی دوست‌داشتنی بود.»
کتاب «از نوشتن» با ترجمۀ مهتاب سیدآبادی در انتشارات کتاب دیدآور منتشر شده است.

دربارۀ چارلز بوکوفسکی
هنری چارلز بوکوفسکی (Henry Charles Bukowski)، متولد 1920 و درگذشته به سال 1994، شاعر، داستان‌نویس و مقاله‌نویس آلمانی – امریکایی است. نوشتن، فقر و سختی‌های کار از جمله مضامین آثار چارلز بوکوفسکی هستند. شخصیت‌های اصلی آثار او نویسندگان و شاعران و مطرودان و مردم خرده‌پا و فقیر و آسمان‌جُل هستند. بوکوفسکی در آثارش با طنزی سیاه و بُرنده به نقد جامعه و فرهنگ امریکایی می‌پردازد. نوشته‌های او در مطبوعات و مجلات ادبی کوچک چاپ می‌شد و منتقدان آکادمیک در امریکا، در زمان حیاتش، توجه چندانی به آثارش نداشتند. آثار بوکوفسکی اما در اروپا، به‌ویژه بریتانیا و آلمان، با استقبال بیشتری روبه‌رو بود.
بوکوفسکی در نویسندگی بسیار تحت تأثیر لویی فردینان سلین و شیفتۀ او بود. از دیگر نویسندگانی که از تأثیرشان بر او سخن رفته می‌توان به جان فانته، کنوت هامسون و داستایوسکی اشاره کرد.
از جمله آثار چارلز بوکوفسکی می‌توان به رمان‌های «عامه‌پسند»، «هالیوود» و «ساندویچ ژامبون» اشاره کرد.
بوکوفسکی در سال 1994 براثر سرطان خون درگذشت. بر سنگ قبر او نوشته شده است: «سعی نکن»؛ نوشته‌ای که برگرفته از یکی از اشعار اوست.
از شعرهای بوکوفسکی در آثار موسیقایی هم استفاده شده و نیز بعضی گروههای موسیقی در نامگذاری خود و آلبوم‌هایشان از آثار او الهام گرفته‌اند و در ترانه‌هایشان از بوکوفسکی و آثارش نام برده‌اند. آثار بوکوفسکی همچنین دستمایۀ اقتباس‌هایی سینمایی قرار گرفته است.