کتاب | علوم انسانی | زندگینامه و سفرنامه | سفرنامه | سفر به کوهستان رویاها
سفر به کوهستان رویاها 264 صفحه 410 گرم قطع: وزيری نوع جلد: شوميز تیراژ: 500 کوهستان رویاها آنه ماری شوارتسنباخ سعیدفیروزآبادی علوم انسانی زندگینامه و سفرنامه سفرنامه

1,350,000 ریال 1,800,000 ریال

ناشر: هنر معاصر

چاپ یکم

کتاب «سفر به کوهستان رویاها» نوشتۀ آنه‌ماری شوارتسنباخ
ایرانِ اواخر عصر رضاشاه به‌روایت نویسنده‌ای سوییسی. کتاب «سفر به کوهستان رویاها: خاطرات و گزارشی از ایران سال‌های 1312 – 1320»، با عنوان اصلی Tod in Persien که به فارسی «مرگ در ایران» معنا می‌دهد، ماحصل سفرهای آنه‌ماری شوارتسنباخ، روزنامه‌نگار و عکاس اهل سوییس، به ایران است.
شوارتسنباخ در کتاب «سفر به کوهستان رویاها» به نقل خاطرات و مشاهدات و دریافت‌های خود از ایران اواخر عصر پهلوی اول پرداخته است.
کتاب «سفر به کوهستان رویاها» همچنین حاوی عکس‌هایی است که شوراتسنباخ طی سفرهایش از ایران گرفته و این‌گونه گوشه‌هایی از جامعۀ ایران و سبک زندگی مردم در نقاط مختلف ایران دورۀ رضاشاه را ثبت کرده است.
کتاب «سفر به کوهستان رویاها» یک سند مکتوب و بصری ارزشمند برای مطالعه دربارۀ سال‌های نخست شکل‌گیری ایران مدرن و زندگی اجتماعی مردم در آن دوره و نیز شناخت مراودات و مناسبات سیاسی روشنفکران اروپایی با ایرانِ عصر پهلوی اول است. این کتاب، چنانکه علی دهباشی در مقدمه‌اش بر ترجمۀ فارسی آن اشاره کرده، با 240 تصویر از آرشیو ملی سوییس همراه است که برای اولین بار در ایران منتشر می‌شوند و به‌لحاظ مردم‌شناختی اسنادی ارزشمند به‌حساب می‌آیند.

مروری بر کتاب «سفر به کوهستان رویاها»
آنه‌ماری شوراتسنباخ در کتاب «سفر به کوهستان رویاها» شرح احوال و خاطرات و احساسات شخصی را با موضوعات غیرشخصی درآمیخته و از همین‌رو کتاب او، هم انعکاسی از احوال خود اوست و هم تصویری از اوضاع اجتماعی ایران و رویدادهای سیاسی دوره‌ای که شوراتسنباخ در ایران بوده است.
شوراتسنباخ در روزگاری به ایران سفر کرد و کتاب «سفر به کوهستان رویاها» را نوشت که نازیسم در آلمان به قدرت رسیده و اروپا درگیر جنگ جهانی دوم شده بود. از طرفی ایران در آن زمان، تازه چهره‌ای مدرن به خود گرفته بود و وارد مرحله‌ای تازه از تاریخ خود شده بود و تجلیات و نمودهای این‌ تحول و تقابل و کشمکشی را که در ایرانِ آن دوره میان سنت و تجدد در جریان بود در کتاب «سفر به کوهستان رویاها» می‌بینیم.
اما کتاب «سفر به کوهستان رویاها» را نباید یک سفرنامۀ صِرف و ثبت مشاهداتی صرفاً مردم‌شناسانه پنداشت. این کتاب، آمیزه‌ای از درون‌نگاری و برون‌نگاری است و بی‌دلیل نیست که شوراتسنباخ خود در مقدمه‌ای که بر کتاب «سفر به کوهستان رویاها» نوشته است آن را کتابی دربارۀ نومیدی وصف می‌کند. او در همین مقدمه به تفاوت تلقی ایرانیان و مردم شرق از مفهوم مرگ با تلقی غربی‌ها از این مفهوم اشاره می‌کند و گویی این موضوعی است که توجه او را، نه فقط از منظر یک ناظرِ بیرونی بلکه از منظر کسی که در معنایی فلسفی و به‌طور شخصی و درونی با مسئلۀ مرگ درگیر است، به خود جلب کرده است.
شوارتسنباخ در کتاب «سفر به کوهستان رویاها» همچون مشاهده‌گری دقیق و قصه‌پردازی رند و زیرک و ماهر، به ثبت جزئیاتی از ایران و سبک زندگی در ایرانِ هشت سالِ آخر دورۀ رضاشاه می‌پردازد و تقابل سنت و تجدد را در ایران آن سال‌ها به تصویر می‌کشد.
در کتاب «سفر به کوهستان رویاها» با وصف‌هایی مواجهیم که آمیزه‌ای از واقعیت و وهم‌ یا به‌ بیانی نمایانگر وهمی هستند که پشت واقعیت‌های عینی نهفته است و تنها کافی‌ست که به واقعیت از منظری غریب و آشنایی‌زدایانه بنگریم تا این وهم خود را مرئی و عیان کند.
شوراتسنباخ همچنین در کتاب «سفر به کوهستان رویاها» خاطرات یک عشق را نقل می‌کند.
کتاب «سفر به کوهستان رویاها» چنانکه پیش‌تر اشاره شد، با عکس‌هایی از ایرانِ روزگاری که این کتاب در آن نوشته شده همراه است. این کتاب از مقدمه و بیست‌ویک فصل تشکیل شده که در دو بخش به نام‌های «یادداشت‌های غیر شخصی» و «تلاشی در راه عشق» تنظیم شده‌اند.
فصل‌های بیست‌ویک‌گانۀ کتاب «سفر به کوهستان رویاها» عبارتند از: «تهران»، «سفر به دره نیک‌بختی»، «چادرهای سپید اردوگاه ما»، «یادی از مسکو»، «آخر جهان»، «انسانی در پایان قدرت خویش»، «فرشته (برای کاتلن کرن)»، «یادی از تخت‌جمشید»، «شب‌هایی در ری یا آغاز هراس»، «سه بار اقامت در ایران»، «آغاز سکوت»، «شکایت»، «ژاله»، «گفت‌وگویی درباره نیک‌بختی»، «به ما پناه خواهند آورد»، «جشنی در باغ»، «تب و کارگران آوازه‌خوان»، «مبارزه با هراس»، «وداع»، «فرشته و مرگ ژاله (برای کاتلن کرن)» و «دیگر فرصت زیادی نیست».
در بخشی از کتاب «سفر به کوهستان رویاها» می‌خوانید: «غروب که خورشید در حال افول است، می‌توان از دوردست‌ها و از بین درختان بیابانی، هنوز هم گنبد شاه‌عبدالعظیم را دید که پر از نور و امید در این برهوت می‌درخشد. اما هرکسی که در این "ساعت مرگ" در جاده بین شهرهای مجاور باشد، بسی به مرگ نزدیک است و هر لحظه امکان دارد چهره بر خاک بساید و تسلیم خوابی طولانی همچون سرمازدگان شود.
گاهی آن بیرون می‌توان دسته‌ای از لاشخورهای سیاه را نشسته بر زمین دید. بدون هیچ حرکتی منتظر می‌مانند و گردن‌های عریان آنها به سرخی شن‌هاست. ابتدا به همه آنها چشم می‌دوزی و بعد حسی هراس‌انگیز به تو دست می‌دهد، زیرا دسته‌دسته جمع می‌شوند و همچون کابوسی ترسناک به‌سرعت گرد هم می‌آیند. خیلی زود دشت خاموش را می‌پوشانند و در آن سوی جاده باز هم چیزی جز گورها نیست، گورها و زنانی پوشیده در چادر که بین مرده‌ها به نشانه سوگواری به این‌سو و آن‌سو می‌روند. این حرکت و تماشای این جماعت بسیار هراس‌انگیز است.»

دربارۀ آنه‌ماری شوارتسنباخ، نویسندۀ کتاب «سفر به کوهستان رویاها»
آنه‌ماری مینا رنه شوراتسنباخ (Annemarie Minna René Schwarzenbach)، متولد 1908 و درگذشته به سال 1942، روزنامه‌نگار و عکاس سوییسی است. شوراتسنباخ بخش عمده‌ای از عمر کوتاه خود را در خارج از کشورش و در سفر گذراند. او نویسنده‌ای ضدّ فاشیسم بود و مبارزاتش علیه فاشیسم در سال‌هایی که نازی‌ها به قدرت رسیده بودند، او را به ترک کشورش و زندگی در تبعید وادار کرد. در همین دوران بود که شوراتسنباخ با کلاوس و اریکا مان، فرزندان توماس مان، آشنا شد و کلاوس مان در دو رمان خود سیمایی از او را ترسیم کرد.
شوراتسنباخ عمری کوتاه و زندگی شخصی‌ای بحرانی و بوهمی‌وار داشت. مرگش در سی‌وچهارسالگی و براثر افتادن از دوچرخه و آسیب دیدن سرش و تشخیص اشتباه در کلینیکی که در آن تحت درمان بود اتفاق افتاد. در اواخر عمرش گرفتار افسردگی و اعتیاد به مرفین بود. خودش افسردگی‌اش را ناشی از اختلال در رابطه‌اش با مادری سلطه‌گر می‌دانست. مشکلات خانوادگی‌اش وقتی خانوادۀ او از نازی‌ها حمایت کردند شدت گرفت چون آنه‌ماری از نازی‌ها نفرت داشت.
مادرِ شوارتسنباخ، وقتی که او از دوچرخه سقوط کرد، به دوستان او اجازه نداد که با دخترش ملاقات کنند و بعد از مرگ دخترش هم تمام نامه‌ها و خاطرات او را از بین برد اما از عکس‌ها و دیگر نوشته‌های او یکی از دوستانش نگهداری می‌کرد و این عکس‌ها و نوشته‌ها بعداً در آرشیو ادبی سوییس در برن بایگانی شدند.
شوراتسنباخ، به‌جز کتاب‌هایی که نوشت، بین سال‌های 1933 تا 1942، سیصدوشصت‌وپنج مقاله و پنجاه گزارش تصویری برای روزنامه‌ها و مجلات سوییسی، آلمانی و امریکایی تهیه کرد. او، چنانکه در مقدمۀ سعید فیروزآبادی بر ترجمۀ فارسی کتاب «سفر به کوهستان رویاها» اشاره شده، اولین روزنامه‌نگار و عکاس سوییسی‌ای بود که به کشورهای ایران و افغانستان سفر کرد.
از جمله آثار آنه‌ماری شوراتسنباخ می‌توان به کتاب‌های «در این باران»، «فراتر از نیویورک»، «همۀ جاده‌ها باز هستند» و «زمستان در خاورمیانه» اشاره کرد.

دربارۀ ترجمۀ فارسی کتاب «سفر به کوهستان رویاها»
کتاب «سفر به کوهستان رویاها: خاطرات و گزارشی از ایران سال‌های 1312 – 1320» با ترجمه و مقدمۀ سعید فیروزآبادی و مقدمه‌ای به‌قلم علی دهباشی در نشر هنر معاصر منتشر شده است. این ترجمه قبلاً با عنوان «مرگ در دوردست» با همکاری انتشارات صدای معاصر و نشر شهاب منتشر شده بود.
دکتر سعید فیروزآبادی، متولد 1344 در تهران، استاد دانشگاه، محقق، مؤلف و مترجم ایرانی است. فیروزآبادی دارای دکترای زبان آلمانی و استادیار و عضو هیأت علمی دانشگاه آزاد اسلامی است. فعالیت‌های علمی و پژوهشی او عمدتاً در حوزه‌های ادبیات، فلسفه، ادبیات تطبیقی، مطالعات ایرانشناسی و آموزش زبان آلمانی است.
فیروزآبادی فعالیتهایی چون تدریس در دانشکدۀ مطالعات جهان و دانشکدۀ ادبیات دانشگاه تهران، همکاری در نگارش و سرپرستی فرهنگ خاورشناسان در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی و دبیری مجموعۀ بزرگان اندیشه و هنر در بنگاه ترجمه و نشر کتاب پارسه را در کارنامۀ کاری خود دارد.
از آثار تألیفی سعید فیروزآبادی می‌توان به کتاب‌های «بازتاب ادبیات آلمانی در ایران: کتابشناسی آثار ادبی ترجمه شده آلمانی به فارسی از آغاز تا امروز» و «پانزده گفتار در باب ترجمه» و از ترجمه‌های او می‌توان به کتاب‌های «رنج‌های ورتر جوان»، «فراسوی نیک و بد»، «دجّال»، «زایش تراژدی» و «اعتراف من» اشاره کرد.
از کتاب «سفر به کوهستان رویاها» ترجمۀ فارسی دیگری هم با عنوان «مرگ در ایران» موجود است که مترجمانش لیلا فولادوند و حامد فولادوند هستند. این ترجمه را نشر تاریخ ایران منتشر کرده است.

ادامه keyboard_arrow_down

از همین مترجم