خصم شابک: 9786225385016 188 صفحه 200 گرم قطع: رقعی نوع جلد: شوميز تیراژ: 1000 امانوئل کارر ابوالفضل الله‌دادی علوم انسانی ادبیات ادبیات فرانسه

1,275,000 ریال 1,700,000 ریال

ناشر: نشر مد

چاپ سوم

کتاب «خصم» نوشتۀ امانوئل کارِر
یک کتاب غیرداستانی دربارۀ یک قتل واقعی، فجیع و موحش. کتاب «خصم»، با عنوان اصلی LAdversaire، روایت امانوئل کارر از ماجرای قتلی فجیع است که در سال 1993 در فرانسه اتفاق افتاد و عامل آن مردی با شخصیتی عجیب و پیچیده بود.
امانوئل کارر در کتاب «خصم» از ورای شرح ماجرای یک جنایت، تصویر زندگی‌ای بنا شده بر شَر و دروغ را به‌صورتی عریان و دهشتناک ترسیم می‌کند و وجوه گوناگون این تصویر را، بی‌آنکه درگیر قضاوت‌های اخلاقیِ قاطع بشود، با نگاه به زمینه‌ای که این تصویر در آن پدید آمده، مورد تأمل قرار می‌دهد.
کارر برای نوشتن کتاب «خصم» با قاتلی که زندگی و قتل‌های صورت‌گرفته به دست او را دستمایۀ این کتاب قرار داده، مکاتبه کرده است. او گفته است که در نگارش کتاب «خصم» از کتاب «به‌خونسردی» ترومن کاپوتی، که امروزه اثری کلاسیک در زمینۀ داستان جناییِ واقعی به‌شمار می‌رود، تأثیر گرفته اما برخلاف کاپوتی، که به‌رغم ارتباط نزدیک با قاتلانی که داستان‌شان را در کتاب «به‌خونسردی» روایت کرد خودش را وارد روایت نکرد، کارر خودش هم در کتاب «خصم» حضور دارد. او برای نوشتن کتاب «خصم» هفت سال وقت صرف کرده است.
متن اصلی کتاب «خصم» اولین بار در سال 2000 منتشر شده است. کتاب «خصم» دستمایۀ اقتباس سینمایی هم قرار گرفته است.

مروری بر کتاب «خصم»
کتاب «خصم» را، چنانکه ابوالفضل الله‌دادی در مقدمه‌اش بر ترجمۀ فارسی این کتاب توضیح می‌دهد، نه می‌توان رمان خواند، نه سندی تاریخی، نه جستار و نه زندگی‌نامه. این کتاب، ترکیبی از همۀ این‌هاست.
امانوئل کارر در کتاب «خصم» ماجرای واقعی ژان‌کلود رومان را روایت می‌کند؛ مردی که در سال 1993 در یک روز، همسر و فرزندان و پدر و مادرش را کشت؛ مردی که با هویت جعلی یک دکتر زندگی کرد و سال‌ها زندگی‌اش را برپایۀ دروغ و تقلب بنا کرده بود.
کارر بر آن نیست که در کتاب «خصم» به قضاوتی اخلاقی دربارۀ آن‌چه ژان‌کلود رومان انجام داده است دست زند. او همچنین نمی‌خواهد که در کتاب «خصم» یک گزارشگرِ صِرف و بیرون از صحنۀ رویدادها باقی بماند. از همین رو روایتی تلفیقی را برای نقل ماجرای ژان‌کلود رومان و قتل‌هایی که او مرتکب شده است برمی‌گزیند؛ روایتی که آمیزه‌ای از داستان‌گویی، مقاله و جستار، تحلیل و زندگی‌نامه است و جاهایی، با ورود مستقیم نویسنده به متن و حضور او، رنگی از اتوبیوگرافی هم به خود می‌گیرد.
در کتاب «خصم» می‌بینیم که امانوئل کارر، حین روایت ماجرای ژان‌کلود رومان و جنایت‌های او و به‌موازت این روایت، از خودش و اینکه در حال تدارک کتاب «خصم» و به پایان بردن کتابی دیگر است می‌نویسد و موضوعاتی مربوط به خودش و زندگی خودش را به‌نحوی به ماجرای اصلی کتاب متصل می‌کند تا در پرتو این موضوعات، بیشتر در ماجرای ژان‌کلود رومان و شخصیت او باریک شود و بر وجوه گوناگون شخصیت و جنایت‌های او و انگیزه‌ها و ریشه‌های احتمالی کارهای او نور بتاباند.
کارر همچنین در کتاب «خصم» به گذشته و کودکی ژان‌کلود رومان نقب می‌زند تا زمینه‌ای را که او در آن رشد کرده است ترسیم کند. او نشان می‌دهد که رومان جوری بار آمده بود که هرگز دروغ نگوید و همچنین اخبار بد را مخفی و سرکوب کند. رومان اما، چنانکه در کتاب «خصم» می‌بینیم، دروغگویی قهار از کار درمی‌آید و خود یکی از بدترین و فجیع‌ترین اخبار را رقم می‌زند.
در بخشی از کتاب «خصم» می‌خوانید: «گلوله در کمر پدر نشسته بود و وسط سینه‌ی مادر. بدین ترتیب مادر بی‌شک دریافته بود (و چه‌بسا هردو دریافته بودند) که پسر خودشان دارد جان آن‌ها را می‌گیرد، چنان‌که در همان لحظه مرگ خویش را هم رؤیت کرده بودند (مرگی که یک‌یک‌ ما چهره‌اش را خواهیم دید، مرگی که آن‌ها با توجه به سن و سال خود باید بدون رسوایی با آن رویارو می‌شدند)، نیز تباهی هرآنچه را که به زندگی‌شان شادی و معنا و کرامتی می‌بخشید. کشیش اطمینان می‌داد که اینک آن‌ها با خداوند دیدار می‌کنند. به باور مؤمنان، لحظه‌ی مرگ لحظه‌ای است که آدمی خداوند را می‌بیند، اما نه به شکلی مبهم و در یک آینه، بلکه چهره به چهره. حتی اشخاص بی‌ایمان نیز به چیزی شبیه این اعتقاد دارند، به این‌که محتضران، در لحظه‌ی هجرت به دیگرسو، فیلم تمام زندگی خود را در یک آن پیش چشم خویش می‌بینند و سرانجام به معنای آن پی می‌برند و این شهود، که باید برای رومان‌های سالخورده شادی آرزوهای برآورده‌شده را به همراه می‌آورد، چیزی نبود جز چیرگی دروغ و شر. آن‌ها باید خداوند را می‌دیدند، اما به جای او کسی را دیده بودند که چهره‌ی پسر دلبندشان را به خود گرفته بود، همان کسی که کتاب مقدس شیطان می‌نامد – خصم.»

دربارۀ امانوئل کارِر، نویسندۀ کتاب «خصم»
امانوئل کارِر (Emmanuel Carrère)، متولد 1957، داستان‌نویس، فیلمنامه‌نویس و کارگردان فرانسوی است. کارر، علاوه بر نویسندگی و فیلمسازی، نوشتن نقد فیلم را هم در کارنامۀ کاری خود دارد و اولین کتابش یک تک‌نگاری دربارۀ ورنر هرتزوگ، فیلمساز آلمانی، بوده است.
هویت، توهم و واقعیت از مضامین اصلی آثار کارر هستند. او برای آثارش برندۀ جوایزی هم شده که از جملۀ آن‌ها می‌توان به جایزۀ رنودو اشاره کرد.
کتاب‌های «اردوی زمستانی»، «سرزمین» و «لیمونف» از جمله آثار امانوئل کارر هستند.
آثار کارر دستمایۀ اقتباس سینمایی هم قرار گرفته‌اند.

دربارۀ ترجمۀ فارسی کتاب «خصم»
کتاب «خصم» با ترجمه و مقدمۀ ابوالفضل الله‌دادی، به‌همراه ترجمۀ گفت‌وگویی با امانوئل کارر دربارۀ این رمان، در نشر مَد منتشر شده است.
ابوالفضل الله‌دادی، متولد 1361 در قم، روزنامه‌نگار و مترجم ایرانی است. الله‌دادی دانش‌آموختۀ رشتۀ زبان و ادبیات فرانسه است. او مدرک کارشناسی خود را از دانشگاه شهید چمران اهواز و کارشناسی ارشد را از دانشگاه شهید بهشتی تهران گرفته است. الله‌دادی دو سال معاون سرویس فرهنگی روزنامۀ «تهران امروز» بود و بعد از آن به‌عنوان دبیر سرویس بین‌الملل روزنامۀ «هفت صبح» مشغول به کار شد. همکاری با نشریاتی چون مجلۀ «همشهری جوان»، مجلۀ سینمایی «24» و روزنامۀ «روزگار» از دیگر فعالیت‌های ابوالفضل الله‌دادی در عرصۀ روزنامه‌نگاری هستند. از ترجمه‌های او می‌توان به کتاب‌های «نقشه و قلمرو»، «همۀ تابستان بدون فیسبوک»، «پلیس گُل‌ها، درخت‌ها و جنگل‌ها»، «لالایی»، «محاکمۀ خوک»، «روستای محوشده»، «قاتلی که در آرزوی جایی در بهشت بود»، «مُرسو چه کسی را کشت؟»، «از آسمان به گل سرخ: نامه‌های عاشقانۀ آنتوان و کنسوئلو دو سنت - اگزوپری»، «زنان تشنۀ قدرت» و «ناپلئون به جنگ داعش می‌رود» اشاره کرد.

ادامه keyboard_arrow_down

از همین نویسنده