کتاب | علوم انسانی | نظریه و نقد ادبی | جستار و مقاله | رادیو هنوز یک راز بود
رادیو هنوز یک راز بود شابک: 9786220111856 112 صفحه 140 گرم قطع: رقعی نوع جلد: شوميز تیراژ: 500 رادیو هنوز محمد کشاورز علوم انسانی نظریه و نقد ادبی جستار و مقاله

833,000 ریال 980,000 ریال

ناشر: چشمه

چاپ یکم

کتاب «رادیو هنوز یک راز بود» اثر محمد کشاورز
خاطرات و مقالات محمد کشاورز دربارۀ ادبیات و کتاب و نوشتن و خواندن. محمد کشاورز در کتاب «رادیو هنوز یک راز بود: روایت‌هایی درباره‌ی کتاب و نوشتن» زندگی خود در عالم ادبیات و کتاب را، از دوران کودکی و نوجوانی تا جوانی و بزرگسالی و دورانی که خوانندۀ جدی ادبیات شد و خود شروع به داستان‌نویسی کرد، روایت می‌کند و نیز به بحث دربارۀ ادبیات ایران و نقش داستان در زندگی و تأثیر آن بر نگرش آدمی می‌پردازد.
کتاب «رادیو هنوز یک راز بود» یک اثر غیرداستانی با جذابیتهای داستانی است. کشاورز در نقل خاطراتش در این کتاب شمّ قصه‌نویسی خود را به کار بسته و این‌گونه تجربۀ زیسته‌اش را به‌شیوه‌ای شیرین و قصه‌وار نقل کرده و از تلخ و شیرینِ زندگی‌ِ آمیخته با خواندن و نوشتنش سخن گفته و جاهایی هم با افزودن چاشنی‌ای از طنز به روایتش، لطف خاطرات خواندنی‌اش را دوچندان کرده است.
در کتاب «رادیو هنوز یک راز بود» با تحول شخصیتی روبه‌رو هستیم که کتابها، خصوصاً کتابهای ادبی، از کودکی برایش افسونی مقاومت‌ناپذیر داشته‌اند‌ و دست‌آخر او را به نوشتن برانگیخته‌اند.

مروری بر کتاب «رادیو هنوز یک راز بود»
محمد کشاورز در کتاب «رادیو هنوز یک راز بود» ما را با خود به دنیای کودکی و نوجوانی خود، در شیراز و حوالی آن، می‌برد و تعریف می‌کند که جهانش چگونه به‌تدریج وسعت یافته و چطور به‌جانب ادبیات و کتابخوانی کشیده شده است.
کشاورز در کتاب «رادیو هنوز یک راز بود» تعریف می‌کند که چطور در دهکده‌ای کوچک، که مادربزرگش آن را همۀ دنیا می‌پنداشته، با خواندن رمانی ماجراجویانه به نام «ده روز در نیویورک» که در اتاق معلمش چشمش به آن افتاده بوده، همراه با شخصیت اصلی این رمان، راهیِ نیویورک می‌شود و چطور با دیدن یک دیوان حافظ در کتابفروشی‌ای در شیراز، خواهانِ این کتاب می‌شود و با گریه و زاری پدرش را مجبور به خریدن آن می‌کند و این دیوان حافظ، که فال و معنیِ فال هم داشته، چگونه دل از همه می‌برَد و همه آن را از راوی قرض می‌گیرند که آینده‌شان را در آن بخوانند و این شوقِ دیدنِ آینده‌ در دیوان حافظ به چه کشمکشی بین راوی و پسری که می‌خواهد با حافظِ فال‌دارِ او کاسبی کند پدید می‌آورد.
کشاورز در کتاب «رادیو هنوز یک راز بود» از اُلفت خود با رادیو و خصوصاً برنامه‌ای در رادیو که به فولکلور شیراز و مردم فارس اختصاص داشته هم سخن می‌گوید و نیز از کشیده شدنش به‌سمت قصه‌نویسی و رفتنش به کلاسهای تئاتر.
کتاب «رادیو هنوز یک راز بود» همچنین شرح نخستین مواجهۀ راوی با رمان «سووشون» سیمین دانشور، شرح تأثیر ژورنالیسم ادبی دهه‌های 40 و 50 در شکل‌گیری علاقه‌های ادبیِ نوجوانان و جوانانِ آن دوره و شرح دورانی است که راوی، بعد از بیکاری اجباری، مدتی در مرودشت کتابهای جلدسفیدی را می‌فروخته که اولِ انقلاب از مغازه‌ها و پیاده‌روهای خیابان انقلابِ تهران خریده بوده است.
کتاب «رادیو هنوز یک راز بود» نقلِ سفر از کودکی به نوجوانی و جوانی و بزرگسالی و دگرگونی و پختگی تدریجی آدمی‌ست که یک‌عمر با کتاب و ادبیات سروکار داشته است. در این کتاب شاهد تلخی‌ها و شیرینی‌های زندگی مردی کتابخوان هستیم و شاهد پرورش ذوق نویسندگی او و تبدیل شدنش از کتابخوانی قهار به نویسنده‌ای جدی و چیره‌دست.
فصل‌هایی از کتاب «رادیو هنوز یک راز بود» هم به بحثهایی درباب ادبیات داستانی ایران و فقدان و کمبود طنز در داستانهای ایرانیِ معاصر و فرق میان روایت داستانی و غیرداستانی اختصاص دارد.
کتاب «رادیو هنوز یک راز بود» از نُه فصل تشکیل شده است.
فصلهای نُه‌گانۀ کتاب «رادیو هنوز یک راز بود» عبارتند از: «نیویورک، رابرت راک و بی‌بی گل‌اندام»، «حافظ در پنج اتفاق پیوسته»، «رادیو هنوز یک راز بود»، «مردی که تریلی‌ها را دوست داشت»، «کتاب‌فروش کوچه‌ی حمام»، «سووشون‌خوانی در سه پرده»، «وسوسه‌ی نوشتن»، «زکات عقل نویسنده و اندوه طویل ادبیات داستانی ما» و «خدمت و خیانت روایت‌ها».
در بخشی از کتاب «رادیو هنوز یک راز بود» می‌خوانید: «چند روز بعد برزو را سر راه مدرسه دیدم. چند سالی از من بزرگ‌تر بود. مردودیِ کلاس پنجم بود و دو سالی بود که درس‌ومشق را ول کرده بود و توی ده‌شان که نزدیک ده ما بود ول می‌چرخید. پرسید: "راست می‌گن تو حافظ فال‌گیر داری؟"
مثل خودش راست نگاه کردم تو چشم‌هاش. می‌دانست که دارم. گفت: "چو افتاده تو ده ما که فال‌های حافظت ردخور نداره." بازویم را گرفت و کشیدم کنارتر تا صدای‌مان را بچه‌ها نشنوند. گفت: "معلومه خیلی خری که می‌ذاری مردم مفتی با حافظت فال بگیرن." پرسیدم: "چه‌کار کنم خب؟" گفت: "پول بگیر. هر یه فال یه قرون." گفتم: "نمی‌دن. هیچکی پول نمی‌ده." گفت: "نمی‌دونی بچه. بابام می‌گه مردم برای این‌که بفهمن فردا قراره چی به سرشون بیاد حاضرن خیلی چی‌ها بدن."»
کتاب «رادیو هنوز یک راز بود: روایت‌هایی درباره‌ی کتاب و نوشتن» در نشر چشمه منتشر شده است.

دربارۀ محمد کشاورز، نویسندۀ کتاب «رادیو هنوز یک راز بود»
محمد کشاورز، متولد 1337 در شیراز، داستان‌نویس ایرانی است. او از نویسندگان مطرح داستان کوتاه است و برای آثارش جوایز ادبی مختلفی گرفته که از جملۀ آنها می‌توان به جایزۀ ادبی گردون برای قصۀ «شهود» از کتاب «پایکوبی» و جایزۀ ادبی اصفهان، جایزۀ نویسندگان و منتقدان مطبوعات و جایزۀ فرهنگ پارس برای مجموعه داستان «بلبل حلبی» اشاره کرد.
از دیگر آثار محمد کشاورز می‌توان به مجموعه داستان «روباه شنی» اشاره کرد.
کشاورز مدتی هم دبیر بخش داستان مجلۀ «عصر پنجشنبه» بود و بعد از شهریار مندنی‌پور، حدوداً به‌مدت دوسال، سردبیری این مجله را به‌عهده داشت.

ادامه keyboard_arrow_down

از همین نویسنده