همراز
داستانی پر التهاب و رمز آلودی که خواننده را با خود همراه میکند. رمان از همان جملات ابتدایی خوانندهاش را درفضای حزن و تنهایی یک زن شریک میکند. اتفاقاتی که از عشق، دروغ و خیانت حرف میزنند و مدام به گذشته بر میگردند و به یادمادنی هستند.
داستان از این قرار است که؛ روز سهشنبه نامهای به دست کامیل میرسد. در نامهای بدون سلام و امضا که حتی آدرس فرستنده هم ندارد. کامیل چون به تازگی مادرش را از دست داده، ابتدا حدس میزند نامه پیام تسلیت باشد اما اینطور نیست! وقتی نامه را میخواند محتوای آن هیچ چیز آشنایی برایش ندارد در ضمن چرا باید شخصی چنین نامهای به او بفرستد. جالب اینجاست که در سهشنبه بعدی هم او نامه دیگری دریافت میکند. نامههایی که بسیار جذاب هستند و حالا دیگر دارای نکاتی هستند که کامیل احساس میکند مخاطب آنها خودش است. او ناشر و نویسنده است و کتابی دارد که سالهاست نوشته و چاپ نکرده، بنابراین با خودش میگوید شاید نویسنده تازهکاری از ماجرای کتابش خبر دارد و این شیوه را برای خواندن سریالی انتخاب کرده است! اما ماجرا فقط همین نیست، در یکی از نامهها دفترچهای هم فرستاده شده که بعد تازهای برای کامیل گشوده میشود و او را با ماجرایی تازه مواجه میکند.... قابل ذکر است: رمان «همراز» برنده جایزه «پالیسی»، جایزه«امانوئل ـ روبلی» و جایزه استعداد ادبی جوان از کلوپهای کتاب «سنت ژرمن ـ آن لای» در سال 2011 شده است. داستان «همراز» توسط «انوشه برزنونی» برای علاقهمندان به فارسی ترجمه شده است.
درباره نویسنده: هلن گرمیون ( 1977 ) نویسنده فرانسوی
ادامه keyboard_arrow_down