مجموعه کتاب آمبر براون، ماجراهای زندگی دختری است باهوش و با احساس. او قدرت تفکر و خلاقیت بالایی دارد. چون هم نام و هم نام خانوادگیاش در زبان انگلیسی، نام دو رنگ نزدیک به هم است معمولا بچههای مدرسه او را مسخره میکنند و «مداد شمعی» صدایش میکنند. ولی او اهمیتی به آنها نمیدهد. جدایی مادر و پدرش تنها موضوعی است که او را میرنجاند. آمبر آرزویی ندارد جز این که پدر و مادرش را با هم آشتی دهد. او و عروسکش "گوریل" و صمیمیترین دوستش "جاستین" همیشه با هم بازی میکنند.
مادرش چهطور جرات میکند به مکس بگوید: عزیزم؟!
آمبربراون توی بد دردسری افتاده! اوضاع بدجوری به هم ریخته و همهچیز هی بد و بدتر میشود. بدتر از همه اینکه مامانش قرار است با مکس ازدواج کند!
آیا آمبر میتواند کاری کند که همهچیز دوباره مثل قبل روبهراه شود؟
ادامه keyboard_arrow_down