کتاب | علوم انسانی | ادبیات | ادبیات روسیه | مرشد و مارگاریتا گالینگور
مرشد و مارگاریتا گالینگور شابک: 9786002535092 640 صفحه 541 گرم قطع: رقعی نوع جلد: گالينگور تیراژ: 1100 مرشد مارگاریتا گالینگور میخائیل بولگاکف حمیدرضا آتش برآب علوم انسانی ادبیات ادبیات روسیه

4,162,500 ریال 5,550,000 ریال

ناشر: کتاب پارسه

چاپ دهم

رمان «مرشد و مارگاریتا»، اثر میخاییل بولگاکاف
رمان «مرشد و مارگاریتا»، با عنوان اصلی Мастер и Маргарита، معروف‌ترین رمان میخاییل بولگاکاف و یکی از مهمترین رمانهای قرن بیستم روسیه است. بولگاکاف در رمان «مرشد و مارگاریتا»، به زبان طنز و با استفاده از فانتزی و گروتسک و نیز با رجوع به ماجرای مصلوب‌شدن مسیح در اورشلیم، هم از وحشت دوران استالین و سانسور و طرد و حذف روشنفکران و هنرمندان واقعی در آن دوران سخن می‌گوید و هم از مسائل همه‌جایی و همه‌زمانیِ آدمی. «مرشد و مارگاریتا» فانتزی‌ای درهم‌بافته از رؤیا و واقعیت، عشق، زندگی و مرگ، خنده و وحشت، اسارت و رهایی، خفقان و گشودگی و خیر و شر است؛ یعنی مجموعه‌ای از مسائلِ همیشگی بشر.
گذشته از مضمون، ماجرای نگارش و انتشار این رمان نیز نمادی از سانسور دوره شوروی و به ویژه خفقان و وحشت و سرکوب دوران زمامداری استالین است. بولگاکاف در سال 1928 شروع به نوشتن این رمان کرد، اما بعد از دو سال دستنویس آن را سوزاند. او، به عنوان یک نویسنده، در فشار و تنگنا بود. اجازه انتشار و اجرای صحنه‌ایِ آثارش را نمی‌دادند و نمی‌توانست با فراغ بال کار کند. با وجود این از نوشتنِ رمان «مرشد و مارگاریتا» بازنایستاد و کمی بعد از سوزاندنِ نسخۀ اول آن، دوباره نوشتن این رمان را از سرگرفت و تا آخر عمر روی آن کار می‌کرد. رمان اما در سال 1965، یعنی بیست و پنج سال بعد از مرگ بولگاکاف، آن هم با حذف و سانسور بخشهایی از آن و در تیراژی محدود، منتشر شد. استقبال از آن اما به حدی بود که نسخه‌هایش در بازار سیاه شوروی به قیمتی گزاف فروخته می‌شد. این رمان به خارجِ شوروی هم راه یافت و در جهان انگلیسی زبان درباره‌اش کتاب‌ها و مقاله‌ها نوشتند.
«مرشد و مارگاریتا» را بسیاری از منتقدان با رمان‌های کلاسیک مقایسه کرده‌اند. می‌گویند بولگاکاف حین نوشتن این رمان از تراژدی «فاوست»، اثر گوته، متأثر بوده است. همچنین گفته شده که عناصری از زندگی شخصی بولگاکاف نیز وارد این رمان شده است.

مروری بر رمان «مرشد و مارگاریتا»
میخاییل بولگاکاف در رمان «مرشد و مارگاریتا» سه داستان موازی و در عین حال مرتبط با یکدیگر را روایت می‌کند. یکی از این داستان‌ها ماجرای ورود شیطان به مسکو در دوره استالین است. داستان دیگر داستان به صلیب کشیدن مسیح است در اورشلیم و داستان سوم ماجرای نویسنده‌ای است ملقب به مرشد که دلباختۀ زنی به نام مارگاریتاست و ابلیس به او و معشوقه‌اش یاری می‌رساند.
رمان با مکالمۀ سردبیر یک مجله و شاعری جوان در مسکو آغاز می‌شود. صحبت آنها به مسیح کشیده می‌شود و در همین حین ابلیس، در رختِ مبدل، به این دو می‌پیوندد. از اینجا به بعد رمان وارد عرصه‌ای غریب و فراواقعی می‌شود و پیوند می‌خورد با دو ماجرای دیگر که یکی از آنها مربوط به مسیح است. به تدریج معلوم می‌شود که ماجرای مربوط به مسیح در این رمان در واقع بخشهایی است از رمانی که مرشد نوشته است. داستانهای موازی در نهایت دست به دست هم می‌دهند و تصویری فانتزی – تمثیلی از عصر تاریک روسیۀ استالینی و موقعیت انسان در جهان و دغدغه‌های بنیادین و دائمی بشر پدید می‌آورند. بولگاکاف همچنین در این رمان تصویری کُمیک از ادبیات فرمایشی و حزبی و دولتی روزگارش به دست داده و با خلق شخصیت مرشد، داستان حذف نویسندگان و هنرمندان مستقل را در یک نظام بستۀ توتالیتر روایت کرده است.

درباره میخاییل بولگاکاف، نویسنده رمان «مرشد و مارگاریتا»
میخاییل بولگاکاف (Mikhail Bulgakov)، داستان‌نویس و نمایشنامه‌نویس اهل روسیه، در سال 1891 در کی‌یف اوکراین متولد شد. مادرش دبیر دبیرستان بود و پدرش دانشیار آکادمی علوم الهی. بولگاکاف پس از دوران دبیرستان، به خواست پدرش، پزشکی خواند. بعد به سربازی رفت و از طرف ارتش، به عنوان پزشک، عازم یک روستا شد. او خاطرات این دوره از زندگی‌اش را در مجموعه داستانی به نام «یادداشت‌های یک پزشک جوان» ثبت کرده است. با وقوع انقلاب روسیه و درگرفتن جنگهای داخلی در این کشور، بولگاکاف به عنوان پزشک در جبهه‌های جنگ مشغول به کار شد. شکست ارتش سفید از ارتش سرخ، پیروزی انقلاب و به قدرت رسیدن بلشویک‌ها در روسیه برادران بولگاکاف را، که در ارتش سفید و مقابل ارتش سرخ می‌جنگیدند، مجبور به فرار از کشور کرد. سابقۀ دو برادر و نیز اشتغال پدر در آکادمی علوم الهی برای بولگاکاف دردسرهایی تراشید. حکومت کمونیستی، به دلیل این سوابق خانوادگی، به او اجازه نمی‌داد که با دست باز به کار ادبی بپردازد. علاوه بر این در آثارش نیز نشانه‌هایی از نقد سیستم حاکم بر شوروی پیدا می‌شد و همین بر شدت فشار بر او می‌افزود. تا وقتی که زنده بود نتوانست همۀ آثارش را منتشر کند یا روی صحنۀ نمایش ببرد. اگرچه استالین از نمایشنامۀ «گارد سفید» او خوشش آمده بود و این گشایشی نیم‌بند را برای بولگاکاف فراهم کرد. وقتی سرانجام چنان از وضعیتش به ستوه آمد که نامه‌ای به استالین نوشت و از او خواست یا دستور بدهد که بگذارند با فراغ بال کار کند و بنویسد و یا به او اجازة مهاجرت بدهند، استالین ترتیبی داد که در تئاتر کاری به او بدهند. علاقۀ دیکتاتور به نویسندة نمایشنامۀ «گارد سفید» البته فقط اسباب گشایش کار بولگاکاف نشد. این علاقه دردسری هم به دنبال داشت. از بولگاکاف خواسته شد نمایشنامه‌ای درباره زندگی «استالین» بنویسد و طبیعتاً در این نمایشنامۀ سفارشی باید از دیکتاتوری مخوف چهره‌ای موجه ترسیم می‌شد. ماحصل این کارِ سفارشی نمایشنامه‌ای بود به نام «باتومی»، درباره دوره جوانی استالین. بولگاکاف اما در خفا دست‌به‌کارِ ترسیم چهره زشت نظام حاکم بر شوروی در رمان «مرشد و مارگاریتا» بود.
میخاییل بولگاکاف در سال 1940 درگذشت و این در حالی بود که «مرشد و مارگاریتا» را برای آیندگان در گوشه‌ای مخفی نگه داشته بود و جز همسر سومش، یلنا شیلوفسکی، که می‌گویند منبع الهام بولگاکاف در خلق شخصیت مارگاریتا در این رمان بوده، و چند تن از نزدیکان، کس دیگری تا مدتها از وجود چنین رمانی خبر نداشت.
از دیگر آثار میخاییل بولگاکاف می‌توان به «دل سگ» (در ایران با عنوان «قلب سگی» هم ترجمه و منتشر شده)، «برف سیاه» و «تخم مرغ‌های شوم» اشاره کرد.

درباره ترجمۀ فارسی رمان «مرشد و مارگاریتا»
بنگاه ترجمه و نشر کتاب پارسه رمان «مرشد و مارگاریتا» را با ترجمۀ حمیدرضا آتش‌بر‌آب منتشر کرده است. مبنای این ترجمه متن روسی این رمان بوده است. حمیدرضا آتش‌برآب، متولد 1356 در اهواز، مترجم ایرانی و پژوهشگر زبان و ادبیات روسی است. آتش‌برآب در دانشگاه دولتی مسکو تحصیل کرده و تاکنون آثار زیادی را از ادبیات روسیه به فارسی ترجمه کرده است. از جمله ترجمه‌های او از ادبیات روسیه می‌توان به «آنّا کاری‌نینا»، «جنایت و مکافات»، «سوارکار مفرغی»، «یادداشت‌های زیرزمینی» و «قمارباز» اشاره کرد.
از رمان «مرشد و مارگاریتا» ترجمه‌های فارسی دیگری هم موجود است. عباس میلانی، بهمن فرزانه و پرویز شهدی از دیگر مترجمانی هستند که این رمان را به فارسی ترجمه کرده‌اند.

رتبۀ رمان «مرشد و مارگاریتا» در گودریدز: 4.29 از 5.

ادامه keyboard_arrow_down