کتاب | علوم انسانی | ادبیات | ادبیات روسیه | قلب ضعیف و بوبوک
قلب ضعیف و بوبوک شابک: 9786220111580 96 صفحه 150 گرم قطع: رقعی نوع جلد: شوميز تیراژ: 1000 ضعیف بوبوک فیودور داستایفسکی یلدا بیدختی نژاد علوم انسانی ادبیات ادبیات روسیه

722,500 ریال 850,000 ریال

ناشر: چشمه

چاپ چهارم

کتاب «قلب ضعیف و بوبوک» اثر فیودور داستایفسکی
دو قصه دربارۀ جنون از دو دوره از نویسندگی فیودور داستایفسکی. کتاب «قلب ضعیف و بوبوک» ترجمۀ فارسی دو قصه از داستایفسکی، به نام‌های «قلب ضعیف» و «بوبوک: از یادداشت‌های یک نفر دیگر»، است که، چنانکه در مقدمۀ یلدا بیدختی‌نژاد بر ترجمۀ فارسی این دو قصه اشاره شده، اولی به دورۀ اول نویسندگی داستایفسکی و دومی به دوران پختگی او تعلق دارد.
داستایفسکی در دو قصه‌ای که از او در کتاب «قلب ضعیف و بوبوک» به فارسی ترجمه و منتشر شده، آن‌گونه که شاخصۀ سبکی اوست، مهارت خود را در شخصیت‌پردازی و کندوکاو در احوال متغیر و پرتناقض آدمی و بحران‌های درونی انسان به نمایش می‌گذارد و قصه‌هایی دربارۀ آدم‌هایی عادی و درعین‌حال غریب، که غرابت هر انسان عادی‌ای را می‌نمایانند، خلق می‌کند.
متن اصلی قصۀ «قلب ضعیف» از کتاب «قلب ضعیف و بوبوک» اولین بار در سال 1848 و متن اصلی قصۀ «بوبوک» از این کتاب اولین بار در سال 1873 منتشر شده است.

مروری بر کتاب «قلب ضعیف و بوبوک»
داستایفسکی استاد نوشتن از جنون و حالات جنون‌آمیز و مالیخولیایی بود و شخصیت‌هایش را مثل آب خوردن به جنون می‌رساند. کتاب «قلب ضعیف و بوبوک» نیز گواه این مهارت او در ساخت‌وپرداخت داستانیِ جنون است.
داستایفسکی در هردو قصه‌ای که از او در کتاب «قلب ضعیف» و «بوبوک» گردآوری و ترجمه شده، به‌نحوی به مقولۀ جنون و حالات جنون پرداخته است، اگرچه جنون شخصیت اصلی قصۀ «قلب ضعیف» با جنون شخصیت اصلی قصۀ «بوبوک» متفاوت است.
داستایفسکی در قصۀ «قلب ضعیف»، با طنزی سیاه، از دنیای کارمندی می‌نویسد و کارمند دون‌پایه‌ای را به تصویر می‌کشد که از جانب بالادستی‌ِ خود تحقیر می‌شود و به این تحقیر خو می‌گیرد و البته اطاعت محض و بی‌چون‌وچرا از بالادستی، سرانجام کارش را به جنون می‌کشاند.
شخصیت اصلی قصۀ «قلب ضعیف» کارمندی است سخت وفادار به رئیس خود و تحت فشار از جانب او. در این قصه می‌بینیم که چگونه وفاداری کارمند به رئیس و پذیرش تحقیر و زورگویی رئیس از جانب کارمند، دست آخر کارمند را به جانب جنون سوق می‌دهد و دیوانگی او را رقم می‌زند.
قصۀ «قلب ضعیف» از کتاب «قلب ضعیف و بوبوک» قصۀ قدرت و تمکین دربرابر قدرت و جنونِ ماحصلِ این تمکینِ تامّ و تمام است.
اما داستایفسکی در قصۀ دیگر کتاب «قلب ضعیف و بوبوک»، یعنی قصۀ «بوبوک»، که چنانکه پیش‌تر اشاره شد آن را در دوران پختگی‌اش نوشته است، از زاویه‌ای دیگر به مقولۀ جنون می‌پردازد و این‌بار شخصیتی اهل ادبیات را خلق می‌کند که به جنون دچار شده است. البته بین دو قصۀ کتاب «قلب ضعیف و بوبوک»، علاوه بر جنون، وجه تشابه دیگری هم هست و آن این است که شخصیت‌های اصلی هردو قصه، جزو شخصیت‌های حاشیه‌ای و مغلوب و طردشدۀ جامعه هستند؛ شخصیت‌هایی که داستایفسکی همواره در آثارش به آن‌ها نگاهی ویژه دارد.
گفتنی‌ست که، چنانکه در مقدمۀ مترجم بر کتاب «قلب ضعیف و بوبوک» توضیح داده شده، متن اصلی قصۀ «بوبوک» از این کتاب، وقتی اولین بار منتشر شد، واکنش‌هایی منفی را از جانب منتقدان همعصرِ داستایفسکی برانگیخت اما بعدها از جانب نویسندگان و منتقدان مختلف، از جمله میخائیل باختین، مورد ستایش قرار گرفت.

دربارۀ فیودور داستایفسکی
فیودور میخایلوویچ داستایفسکی (Фёдор Михайлович Достоевский)، متولد 1821 و درگذشته به سال 1881، از بزرگترین نویسندگان کلاسیک قرن نوزدهم و از مهمترین نمایندگان عصر طلایی ادبیات روسیه است.
داستایفسکی نویسنده‌ای بود با زندگی‌ای پر از اُفت‌وخیز و تلاطم. یک‌‌بار حتی تا دمِ مرگ و پای جوخۀ اعدام رفت اما در آخرین لحظات اعلام شد که بخشوده شده است. سالهایی را در سیبری زندانی بود. از بیماری صرع نیز رنج می‌بُرد و این‌ها همه، در کنار عوامل و رویدادهایی دیگر، تأثیرات خود را به‌نحوی بر جهان‌بینی و آثار داستانی‌اش به ‌جا گذاشتند.
داستایفسکی در رمان‌هایش آیندۀ جهان، برآمدن نظام‌های توتالیتر و بحرانهایی را که انسان مدرن در قرن بیستم قرار بود از سر بگذراند پیش‌بینی کرده و پرسش‌ها و تردیدهایی را دربارۀ انسان و انتخاب‌های او و نیز درباب مقولۀ خیر و شر و شک و یقین پیش کشیده که همچنان برای انسان قرنِ بیست‌و‌یکمی نیز مطرح است. شخصیت‌پردازی قدرتمند و ترسیم ماهرانۀ تلاطمات درونی و پیچیدگی‌ها و تناقضات شخصیتی آدم‌ها و درگیری‌شان با بحرانهای وجودی و هستی‌شناختی، از خلال قصه‌هایی جذاب و پُرکشش، از ویژگی‌های اصلی آثار شاخصِ داستایفسکی هستند. او به ویژه در رمان‌های «جنایت و مکافات»، «برادران کارامازوف»، «شیاطین» و «ابله» اوج هنر قصه‌پردازی و نیز عصارۀ جهان‌بینی خود را به نمایش گذاشته است. این رمان‌ها، با گذشت این‌همه‌سال از نوشته‌شدن‌شان، همچنان تَر و تازه و شادابند و مثل هر اثر بزرگ کلاسیک، همچنان حرفهای تازه‌ و مهمی برای گفتن دارند.
داستایفسکی روزنامه‌نگار چیره‌دستی هم بود و از سال 1861 تا 1863 ماهنامۀ «زمان» را سردبیری کرد؛ ماهنامه‌ای ادبی، سیاسی، اقتصادی و فلسفی که لئونید گروسمن در کتاب «داستایفسکی، زندگی و آثار» از آن به‌عنوان «واقعه‌ای بزرگ در تاریخ مطبوعات روسیه» یاد می‌کند و دلیل توفیق این ماهنامه را «قریحۀ شگفت‌آور داستایفسکی، شیفتگی آتشینش در طلب اندیشه‌های نو، روحیۀ مبارزه‌جوی او به‌عنوان یک نویسندۀ سیاسی و عشق بی‌آلایشش به آفریده‌های مردم خود» می‌داند.
از داستایفسکی، به‌جز رمان و داستان کوتاه، نوشته‌های غیرداستانی بسیاری هم در موضوعات مختلف به ‌جا مانده است. او همچنین مترجم آثاری از ادبیات آلمان و فرانسه بوده است.

دربارۀ ترجمۀ فارسی کتاب «قلب ضعیف و بوبوک»
کتاب «قلب ضعیف و بوبوک» با ترجمه و مقدمۀ یلدا بیدختی‌نژاد در نشر چشمه منتشر شده است.
یلدا بیدختی‌نژاد، متولد 1365، مترجم ایرانی است. او دارای لیسانس زبان روسی و فوق لیسانس ادبیات روسی از دانشگاه تهران است.
از ترجمه‌های یلدا بیدختی‌نژاد می‌توان به کتاب‌های «سفرنامه‌ی اروپا: تأملات زمستانی بر تأثرات تابستانی»، «ابلیس‌نامه»، «داستایِفسکی به آنّا» و «تدفین‌پارتی» اشاره کرد.

ادامه keyboard_arrow_down