اشتیلر
رمانی زیبا و جذاب که دغدغه هویت فردی را به تصویر می‌کشد. دوستداران مطالعه دقت کنید؛ رمان «اشتیلر» برای افرادی که تازه شروع به خواندن داستان کرده‌اند مناسب نیست. داستان آمیخته با فلسفه اگزیستانسیال است و دارای مفاهیم گسترده‌ای است که خواندنش نیاز به صبوری و دقت دارد. روایت کتاب از دو بخش اصلی تشکیل شده و از دو زاویه دید متفاوت برای خواننده، بیان می‌شود. داستان درباره شخصی است که پس از شش سال مفقودالاثری در سوئیس دیده می‌شود، مردم همه فکر می‌کنند او «آناتول لودویگ اشتیلر» مجسمه‌ساز معروف است پس او را به جرم جاسوسی و همکاری با روس‌ها دستگیر کرده و به زندانی در زوریخ منتقل می‌کنند. اما این شخص ادعا می‌کند، امریکایی است و نامش «جمیز وایت» است و هیچ‌گونه شناختی از اشتیلر ندارد. وایت در مورد نظر بقیه می‌گوید: او برای سفر به سوئیس آمده و حرفهای دیگران حقیقت ندارد. او به زندان می‌رود و در آنجا خاطراتی که از امریکا دارد و جاهایی که در امریکا رفته را می‌نویسد.«جیمز وایت» شخصیتی موفق و مستقل از خود نشان می‌دهد اما دیگران هم در این مدت می‌خواهند به او ثابت کنند که «اشتیلر» است پس عکس می‌آورند، او را به کارگاه مجسمه سازی برده و همسر اشتیلر را نشانش می‌دهند تا هویتش به عنوان اشتیلر را بشناسد و.... رمان «اشتیلر» توسط «علی اصغر حداد» به فارسی ترجمه شده است. قابل ذکر است: رمان ترجمه دیگری با نام«هویت گمشده اشتیلر» از نشر نیلوفر دارد.
درباره نویسنده: ماکس فریش، داستان‌نویس و نمایش‌نامه‌نویس سوئیسی
رتبه گودریدز: 3 از 5
ادامه keyboard_arrow_down
