تکرار شابک: 9786004058315 234 صفحه 270 گرم قطع: رقعی نوع جلد: شوميز تیراژ: 440 تکرار پیتر هاندکه نیکزاد نورپناه علوم انسانی ادبیات سایر کشورهای اروپا

1,120,000 ریال 1,600,000 ریال

ناشر: ثالث

چاپ دوم

کتاب «تکرار» نوشتۀ پیتر هاندکه
رمانی درباب سفر، خودکاوی و جستجوی هویت. کتاب «تکرار»، با عنوان اصلی Die Wiederholung و عنوان انگلیسی Repetition، رمانی ماجرامحور نیست اما با طنز عمیق و رندانه‌اش و راوی جزئی‌نگر و خوش‌صحبتش و نقبی که به تاریکی‌ها و کنج‌وپسله‌های درون آدمی و جهانی که آدمی را احاطه کرده می‌زند، مخاطبی را که دنبال قصه‌ای دعوت‌کننده به تفکر است و علاقمند به ادبیاتی که او را به نگاهی ورای نگاه عادت‌شده به انسان و جهان فرامی‌خواند، به خود جذب می‌کند.
کتاب «تکرار»، بی هیچ تظاهر به متفاوت بودن، مخاطب را به شک در نظم متعارف چیزها و مناسبات معمول میان آدم‌ها و پرهیز از احساسات سطحی و سانتی‌مانتال و درعوض، تعمق در ژرفای انسان و جهان و موقعیت‌ها و جور دیگر دیدنِ همه‌چیز دعوت می‌کند.
متن اصلی کتاب «تکرار» اولین بار در سال 1986 به زبان آلمانی منتشر شده است.

مروری بر کتاب «تکرار»
کتاب «تکرار» داستان مردی اتریشی، به نام فیلیپ کوبال، با ریشۀ آلمانی – اسلوونیایی است که زمانی به‌جستجوی برادر خود به یوگسلاوی کمونیستی سفر کرده است اما روایت سفر او برای ‌جستجوی برادر، به روایت سفر و جستجویی درونی برای شناخت و کشف خود و تأمل در گذشتۀ خود پیوند می‌خورد.
فیلیپ کوبال، که راویِ اول‌شخصِ کتاب «تکرار» است، سال‌ها بعد از سفری که مرکز ثقل روایت اوست، این سفر را به یاد می‌آورد و نقل می‌کند و به تأمل و بیان آنچه در لحظۀ سفر می‌دیده و احساس می‌کرده و در آن‌ می‌اندیشیده می‌پردازد و از خلال شرح این سفر به خودکاوی و یادآوری گذشتۀ خانوادگی‌اش و مناسباتش با اعضای خانواده و دیگران و دریافت‌هایش از جهانی که در آن زیسته است می‌پردازد و این‌گونه است که حکایت سفر جغرافیایی و مکانی راوی کتاب «تکرار» به سفر درونیِ راوی برای جستجوی خودش بدل می‌شود و پای تأملاتی هستی‌شناختی در رمان به میان می‌آید.
کتاب «تکرار» یک رمان ماجراگریز و بی‌حادثه است. درواقع حادثه در کتاب «تکرار» گویی در درون راوی است که رخ می‌دهد و در درون ما که روایت او را می‌خوانیم.
راوی کتاب «تکرار» با قدم گذاشتن به سرزمینی بیگانه، که در عین حال با آن پیوند دارد، انگار به کشف و شناخت خود و جهان می‌رسد و با نگاه از فاصله به گذشتۀ آشنای خود و کسانی که برایش آشنا هستند، گویی که آن‌ها را اولین بار است که می‌بیند. این‌گونه است که گذشتۀ آشنا چهره‌ای تازه از خود را به راوی می‌نمایاند، همچنان که راوی انگار در این رمان، از پس سال‌ها که از خاطره‌ای که نقلش می‌کند می‌گذرد، تازه با خودش روبه‌رو می‌شود و خودش را می‌شناسد.
در بخشی از کتاب «تکرار» می‌خوانید: «در یکی از اتاقک‌های چوبیِ قهوه‌ای رستوران نشسته بودم؛ شبیه حجرۀ گروه همسرایان در کلیسا. مقابلم ردیف‌های درخشان سکوهای ایستگاه را می‌دیدم، و پشت سرم هم بزرگراهی بود به همان میزان درخشان و ردیفی نورانی از ساختمان‌های آپارتمانی در کنارش. پشت سرم هنوز اتوبوس‌هایی پر از مسافر این‌ور و آن‌ور می‌رفتند؛ و در مقابلم قطارهایی پر از آدم. چهرۀ مسافران را نمی‌دیدم، فقط پرهیب‌هایی؛ اما همین‌ها را هم بی‌واسطه نمی‌دیدم، بلکه از ورای انعکاس چهره‌ای در بشقابی شیشه‌ای؛ انعکاس صورت خودم در بشقاب خودم. انعکاس صورتم مرا به صورت یک "فرد واحد" نشان نمی‌داد، بلکه اجزایی دیده می‌شدند: یک پیشانی، حدقۀ چشم‌ها، لبان، و به کمک همین انعکاس می‌توانستم پرهیب‌ها را خیال کنم، نه تنها پرهیب مسافران، بلکه شمایی از ساکنان آپارتمان‌ها، سایه‌هایی که بین اتاق‌هایشان حرکت می‌کردند و گاهی در بالکن می‌نشستند. رؤیای شفاف، نورانی و دلبازی بود که در آن افکاری پرمهر در قبال تمامی آن آدم‌های تاریک داشتم. شرارتی در هیچ‌کدامشان نبود. سالخوردگان سالخورده بودند، دلدادگان دلداده، خانواده‌ها خانواده، کودکان کودک بودند، تنهایان تنها، سگ و گربه‌ها هم سگ و گربه بودند، هر فردی بخشی از یک کل بود، و من با انعکاس صورتم بخشی از این مردم بودم؛ مردمی که از ورای سفری بی‌انتها تصورشان می‌کردم؛ سفری در صلح و صفا، ماجراجویانه و در عین حال خالصانه؛ سفری شامل خواب‌آلودگان، بیماران، محتضران، و حتی خودِ مردگان، تمامی این‌ها در سفرم بودند. صاف نشستم تا چشم‌انداز بهتری از رؤیایم دستگیرم شود. تنها چیزی که آزارم می‌داد، تصویر رئیس‌جمهور بود؛ تصویری بزرگ‌تر از ابعاد انسانی، آویخته از دیوار درست در مرکز اتاق، پشتِ پیشخان. خودش بود: مارشال تیتو در لباس نظامی با سردوشی و مدال‌ها و آویزهای رنگارنگ. کمی خم به جلو، دستان مشت‌کرده‌اش روی میز بود و با چشمانی رخشنده به من خیره شده بود. گویی صدایش را می‌شنیدم که می‌گفت: "من تو را می‌شناسم." و من نوک زبانم بود که پاسخ دهم: "اما من خودم را نمی‌شناسم."»

دربارۀ پیتر هاندکه، نویسندۀ کتاب «تکرار»
پیتر هاندکه (peːtɐ ˈhantkə)، متولد 1942، داستان‌نویس و نمایشنامه‌نویس اتریشی و برندۀ جایزه نوبل ادبیات در سال 2019 است. هاندکه نویسنده‌ای آوانگارد با گرایش‌هایی نامتعارف در روایتگری ا‌ست. او معمولاً در آثارش نه به‌ شیوه‌های مألوف و آشنا، بلکه به شیوه‌‌ای داستان خود را روایت می‌کند که مخاطب را هرچه‌بیشتر به مشارکت و کلنجار با متن، برای درک آنچه روایت می‌شود، وامی‌دارد. اهدای جایزۀ نوبل به هاندکه در سال 2019، به‌ویژه به‌دلیل حمایت او از صرب‌ها در جنگ بوسنی، باعث انتقادهایی از داوران جایزۀ نوبل شد.
از آثار پیتر هاندکه می‌توان به «کاسپار»، «اهانت به تماشاگر»، «اتهام به خود»، «فروشنده‌ی دوره‌گرد» و «ترس دروازه‌بان از پنالتی» اشاره کرد. براساس رمان «ترس دروازه‌بان از پنالتی»، ویم وندرس فیلمی به همین نام ساخته است. هاندکه همچنین در نگارش فیلمنامۀ فیلم معروف «بهشت بر فراز برلین» ویم وندرس، که وندرس به‌خاطر آن جایزۀ بهترین کارگردانی جشنوارۀ کن را گرفت، مشارکت داشته است.

دربارۀ ترجمۀ فارسی کتاب «تکرار»
کتاب «تکرار» با ترجمۀ نیکزاد نورپناه در نشر ثالث منتشر شده است. نیکزاد نورپناه، متولد 1360، وبلاگ‌نویس، مترجم و داستان‌نویس ایرانی است. از او یک رمان به نام «ناپدید شدن» منتشر شده است. از ترجمه‌های نیکزاد نورپناه می‌توان به «آخرین گرگ» اشاره کرد.

ادامه keyboard_arrow_down

از همین نویسنده
از همین مترجم