ساختار روانشناختی فاشیسم
فاشیسم چگونه به کار میافتد؟ یک نظام فاشیستی با چه ساز و کاری دل از تودهها میرباید و آنها را به لحاظ احساسی با خود همدل و همراه میکند؟ این موضوعی است که ژرژ باتای در کتاب ساختار روانشناختی فاشیسم به آن پرداخته است. باتای در این کتاب نشان میدهد که فاشیسم چگونه نیروهای ناراضی و طردشده از نظام سرمایهداری، مثل کارگران، را به سمت خود جلب میکند. تحلیل باتای در این کتاب بر پایۀ تقابل همسانی و دگرسانی است. ساز و کار تولید سرمایهداری مبتنی بر همسانی است؛ در این ساز و کار اما به گروههایی که مالکیت از آنِ آنها نیست و تنها نیروی کار به حساب میآیند، به چشم بیگانه نگاه میشود. نظام سرمایهداری این گروهها را تنها در حیطۀ کارشان همسان به حساب میآورد و بیرون از این حیطه آنها دگرساناند. این نیروهای دگرسان به ناراضیانی برخوردار از توانی انقلابی بدل میشوند، اما فاشیسم به عنوان یک نیروی دگرسانِ دیگر، با توسل به امر قدسی و حربههای احساسی و نیروی نظامی و برانگیختن نوعی جذبه در این ناراضیان، نیروی انقلابی آنها را از کار میاندازد و به آن اجازه و امکانِ بروز نمیدهد و دگرسانان طردشده از نظام سرمایهداری را در خود ذوب و مطیع خود میکند.
کتاب ساختار روانشناختی فاشیسم به انضمام مقالهای با عنوان قدرت و امر قدسی، نوشتۀ میشل اچ. ریچمن، که شرحی است بر متنِ باتای و نیز نوشتاری به نام مرگ، با ترجمه و مقدمۀ سمانه مرادیانی در نشر بیدگل منتشر شده است.
دربارة نویسنده: ژرژ باتای (1962 – 1897)، فیلسوف فرانسوی.
رتبۀ گودریدز: 17/3 از 5.
ادامه keyboard_arrow_down