تهران در بعدازظهر
داستانهایی درباره انسان و مسائل و دغدغهها و بحرانها و تردیدها و عشقها و دلبستگیهایش. زمینه رویدادهای داستانهای مجموعه تهران در بعدازظهر، نوشته مصطفی مستور، شهر تهران است. این کتاب شامل شش داستان است به نامهای: «هیاهو در شیب بعدازظهر»، «چند روایت معتبر دربارهی بهشت»، «تهران در بعدازظهر»، «چند روایت معتبر دربارهی دوزخ»، «چند روایت معتبر دربارهی برزخ» و «چند مسئلهی ساده». آنچه میآید قسمتی است از داستان «هیاهو در شیب بعدازظهر» از این مجموعه: «...گفت: "لطفا تکون نخورید." گفت: "عالیه." گفت: "تموم شد."
بعد جلوتر رفت و چند عکس دیگر از صورت پیرزن گرفت. بعد از پنجره بسته خانه عکس گرفت. بعد، باز چند عکس از صورت پیرزن گرفت. اینبار با سایههای موربی که نور روز روی صورتش انداخته بود. کارش که تمام شد انگار از شیب تندی بالا رفته باشد یا سنگ درشتی را جابهجا کرده باشد، خیس عرق شده بود. دوربین را گردنش انداخت و به نُک کوه نگاه کرد.
گفت: "عکسها رو که چاپ کردم براتون میفرستم."
این را که گفت زل زد توی عینک پیرزن و ناگهان انگار چیزی، چیزی واضح و تکاندهنده کشف کرده باشد یک قدم عقب رفت و احساس کرد هیچوقت در عمرش اینقدر احمق نبوده است. احساس کرد این حماقت به شدتِ وضوح برفهای نُک کوه یا تکهابر ته افق یا بادی که میپیچید توی کوهستان یا حتا واقعیت کفشهاش بدیهی است.»
مجموعه داستان تهران در بعدازظهر در نشر چشمه منتشر شده است.
درباره نویسنده: مصطفی مستور (- 1343)، داستاننویس، مترجم، پژوهشگر و نمایشنامهنویس ایرانی.
رتبه گودریدز: 3/21 از 5.
ادامه keyboard_arrow_down