شرق بنفشه شابک: 9789643054205 248 صفحه 253 گرم قطع: رقعی نوع جلد: شوميز بنفشه شهریار مندنی پور علوم انسانی ادبیات داستان کوتاه ایرانی

1,088,000 ریال 1,360,000 ریال

ناشر: مرکز

چاپ بیستم

کتاب «شرق بنفشه» اثر شهریار مندنی‌پور، نشر مرکز
مجموعه‌ای شامل نه داستان از شهریار مندنی‌پور که از مهم‌ترین نویسندگان نسل سوم داستان‌نویسی ایران است. کتاب «شرق بنفشه» اولین‌بار در سال 1378 به چاپ رسید و پس از انتشار با استقبال خوبی روبرو شد.
مندنی‌پور در داستان‌های این مجموعه، مثل دیگر آثارش، به زبان و شیوه روایت توجه زیادی داشته و همچنین ارجاعاتی هم به ادبیات کلاسیک در داستان‌های کتاب «شرق بنفشه» دیده می‌شود.
کتاب «شرق بنفشه» از مهم‌ترین آثار مندنی‌پور و از شاخص‌ترین کتاب‌های چند دهه اخیر داستان‌نویسی فارسی است.

مروری بر کتاب «شرق بنفشه»
مجموعه داستان «شرق بنفشه» از کتاب‌های شاخص داستان ایرانی در چند دهه اخیر است که از نظر سبک و شیوه روایت، زبان داستان‌ها و مضامین داستان‌ها حایز اهمیت‌اند. این کتاب شامل نه داستان کوتاه با این عناوین است: «شرق بنفشه»، «شام سرو و آتش»، «آیلار»، «سالومه»، «نار بانو»، «مهمان» (انسیه)، «کهن دژ»، «هزار و یک شب» و «باز رو به رود».
داستان کوتاه «شرق بنفشه» که عنوان کتاب نیز از نام این داستان برگرفته شده، به روایت درویشی است که در جریان عشق دختر و پسری جوان با نام‌های ارغوان و ذبیح قرار می‌گیرد. این دو از طریق علامت گذاشتن زیر حروف کتا‌ب‌هایی متعدد که ذکر اسامی و آشنایی با روند داستانی آنها در کشف نکته اصلی داستان مهم است، با یکدیگر ارتباط برقرار می‌کنند.
اغلب واژگان و عبارات داستان «شرق بنفشه» به ابیات حافظ مربوط می‌شوند و همچنی راوی داستان از کتاب‌های «بوف‌کور»، «لیلی و مجنون»، «حسن و دل»، «غزلیات شمس»، «شازده کوچولو»، «دن کیشوت»، «آناکارنینا»، «تذکره‌الاولیا»، «هشت کتاب»، «تولدی دیگر»، «بار هستی» و «رباعیات خیام» نام می‌برد. این داستان به گونه‌ای آغاز می‌شود که انگار نقل‌قولی از حافظ است با کلمات و اصطلاحاتی چون دایره قسمت، خرقه سوزاندن و سبکساری کردن: «حالا که دانسته‌ای رازی پنهان شده در سایه جمله‌هایی که می‌خوانی، حالا که نقطه نقطه این کلام را آشکار می‌کنی، شهد شراب مینو به کامت باشد؛ چرا که اگر در دایره قسمت، سهم تو را هم از جهان درد داده‌اند، رندی هم به جان شیدایت واسپرده‌اند تا کلمات پیش چشمانت خرقه بسوزانند پس سبکباری کن و بخوان. در این کتاب رمزی بخوان به غیر این کتاب: من این رمز را از ذبیح و ارغوان آموختم. به روزی بارانی، بارانی... نگفته بودیم ببار، اما می‌بارید. چنان می‌بارید تا به استخوان‌های برهنه برسد و جان‌های لولی را مجموع کند. سرگشته حافظیه، به سنگ مرمر گور که بالای آن صفه بی‌معنا هم نیست، نگاه نینداختم. گفتم با آن گنبدی که بر تو ساخته‌اند، دوباره از آسمان و حسرت فرشتگان محرومت کرده‌اند... توبه و تکرار دلشده‌ای است که ساختمان کتابخانه این‌جا مثل هفتصد سال پیش است. نعمت اندوه است. آمدم و همین کتابی را که تو در دست داری از قفسه درآوردم.»
«شرق بنفشه» ماجرای زندگی دختر و پسری است با سرنوشتی عجیب. ذبیح پسری فقیر است که همراه با مادرش که بی‌بی عطری نام دارد در خانه‌ای محقر در محله‌ای فقیر زندگی می‌کند. ذبیح اما عاشق دختری ثروتمند و زیبا با نام ارغوان می‌شود؛ عشقی که البته بی‌پاسخ هم نمی‌ماند و ارغوان هم جذب ذبیح می‌شود. ذبیح در کتابخانه حافظیه ارغوان را می‌بیند و دل به او می‌بازد. اما به دلایل مختلف و از جمله فقر ذبیح، خانواده ارغوان مانعی بر سر راه رابطه آنها می‌شوند با این حال دختر و پسر عاشق همچنان با هم تماس برقرار میکنند. آنها اما راهی پیش رو ندارند که بتوانند عشق‌شان را پیش ببرند و در این‌جا است که راهی پرخطر و عجیب را برمی‌گزینند می‌خواهند از صورت جسم خارج شوند.
راوی داستان «شرق بنفشه» درویشی است که ماجرای داستان انگار ماجرای وضعیت خود اوست. او نیز به دلیل آنکه جهان از عشق تهی شده جسم را رها کرده و در پی عشقی واقعی و خالص است: «من به باور عشق دیگران محتاجم. غبار متفرق تنم را بازگردانده، مجموع می‌کند ارواح تنم را.»
داستان «شرق بنفشه» اگرچه در لایه ظاهری‌اش داستانی عاشقانه است اما لایه‌هایی دیگر هم دارد و داستانی رمزی است با مضمون محوری عشق و فنا. در کتابخانه‌ای که ذبیح و ارغوان در آن حضور دارند، کتاب‌هایی رمزگذاری‌شده وجود دارند که ذبیح آن‌ها را رمزگشایی کرده و در قالب نامه به ارغوان می‌دهد. پس از آنکه پدرِ دختر از ارتباط آنها خبردار می‌شود و با ذبیح درگیری پیدا می‌کند و مسئول کتابخانه ذبیح را اخراج می‌کند؛ آن دو در نامه‌نگاری نهایی‌شان، قرار می‌گذارند که به وسیله مار، خودکشی کنند. ذبیح و ارغوان در صحنه آخر داستان در حافظیه و بر سر قبر مادرِ ذبیح هستند و دست‌آخر مشخص نمی‌شود که خودکشی می‌کنند یا نه، اما به‌هرحال به سوی مرگ پیش می‌روند.
دیگر داستان‌های کتاب «شرق بنفشه» داستان‌هایی خواندنی با موضوعاتی دیگرند اما در آنها هم مهم‌ترین ویژگی‌های سبک داستان‌نویسی مندنی‌پور دیده می‌شود.
کتاب «شرق بنفشه» نوشته شهریار مندنی‌پور در نشر مرکز منتشر شده است.

درباره شهریار مندنی‌پور نویسنده کتاب «شرق بنفشه»
شهریار مندنی‌پور، متولد 1335 در شیراز، داستان‌نویس معاصر ایرانی و از نویسندگان شاخص نسل سوم داستان‌نویسی ایران است. مندنی‌پور پس از تحصلات متوسطه برای تحصیل در رشته علوم سیاسی وارد دانشگاه تهران شد و در اواخر دهه پنجاه فار‌غ‌التحصیل شد. او نویسنده‌ای تجربه‌گرا است که به خوبی از امکانات زبان و فرم برای بازنمایی واقعیت در داستان‌هایش استفاده می‌کند. مندنی‌پور از نویسندگانی است که توجهی ویژه به نثر داستان‌هایش دارد و در آثارش زبانی هماهنگ با مضمون داستان به کار می‌برد. درواقع زبان و نحوه اجرای آن در داستان‌های مندنی‌پور از ویژگی‌های اصلی و مشترک کتاب‌های او است که به فضاسازی‌ها و ساختار داستان‌هایش کمک زیادی می‌کند. خود او در مصاحبه‌ای درباره اهمیت زبان در داستان گفته: «زبان، هدف نگارش است. پس وسیله‌ای برای داستان‌نویسی نیست و نویسنده باید بتواند طیفی از زبان‌های مختلف را خلق کند.» مندنی‌پور را می‌توان ادامه سنتی در داستان‌نویسی ایران دانست که هوشنگ گلشیری یکی از چهره‌های شاخص آن است. سنتی مبتنی بر زبان، تکنیک و شیوه روایت و توجه به ادبیات کلاسیک. اسطوره و تاریخ، مسئله غربت انسان، مرگ، عشق و نفرت، جنگ و تبعاتش، کابوس و جنون از مضامین اصلی داستان‌های مندنی‌پور هستند. داستان‌های مندنی‌پور در مواجهه اول کمی مشکل به نظر می‌رسند و از این‌رو خواننده به ذهنی فعال برای خواندن نیازمند است و مشارکت فعال خواننده به لذت خواندن می‌افزاید. جهان داستانی مندنی‌پور سرشار از استعاره و رویا است و مرز میان رویا و واقعیت چندان روشن نیست. مندنی‌پور نویسنده‌ای مدرنیست است و ذهنیت آشفته شخصیت‌هایش و ناتوانی آنها از درک واقعیت را تصویر می‌کند و این موجب نوعی دلهره و هراس می‌شود. مندنی‌پور برای دوره‌ای سردبیر هفته‌نامه «عصر پنج‌شنبه» هم بود. او سال‌ها پیش به امریکا مهاجرت کرد و در آنجا نیز آثاری از جمله به زبان انگلیسی نوشت که با استقبال خوبی هم روبرو شدند. از مندنی‌پور رمان‌هایی برای بزرگسالان، چند رمان نوجوان و چند مجموعه داستان منتشر شده است. «سایه‌های غار» (1368)، «هشتمین روز زمین» (1371)، «مومیا و عسل» (1375)، «ماه نیمروز» (1376)، «شرق بنفشه» (1378)، «آبی ماورای بحار» (1381)، «هفت ناخدا» (1399) و «عقرب‌کشی» برخی از آثار مندنی‌پور هستند.

ادامه keyboard_arrow_down