میدان ونک، یازده و پنج دقیقه

میدان ونک، یازده و پنج دقیقه
اختلافات زن و شوهری و بحران رابطه، زندگی شهری، تنهایی و خلاء عاطفی، جنایت و معما و رمز و راز، مواجهات نامنتظر؛ این‌ها از جمله موضوعات و موقعیت‌هایی است که در داستان‌های مجموعه «میدان ونک، یازده و پنج دقیقه»، نوشته سیامک گلشیری، با آنها مواجه می‌شویم؛ داستانهایی دیالوگ‌محور که به رازها و حوادثی که پشت سیر عادی امور مخفی‌اند سرک می‌کشند. کتاب شامل هجده داستان است که عبارتند از: «کتری نقره‌ای»، «لیلیوم‌های زرد»، «آقا طیب»، «پارک چیتگر»، «مثل همان روزها»، «یک شب، دیروقت»، «هتل گچسر»، «فقط می‌خواستم باهات شوخی کنم»، «شبی در مه»، «عکس»، «تف»، «همه‌ش پنج دقیقه فرقشه»، «ماهرو»، «میدان ونک، یازده و پنج دقیقه»، «مرد سیاهپوش»، «قرار ملاقات»، «جناب نویسنده» و «با لبان بسته».
آنچه می‌خوانید قسمتی است از داستان «کتری نقره‌ای» از این مجموعه: «وقتی از آشپزخانه بیرون می‌رفت، دختر داشت نگاهش می‌کرد. زن رفت سمت اتاق خواب. توی درگاه ایستاد، درست همان‌جا که مرد چند دقیقه قبل ایستاده بود. رو به مرد که داشت پالتوِ سیاهش را از کمد بیرون می‌آورد، گفت: "وقتی به شبنم گفتم دست‌هامو انداخته بودم دور گردنت و داشتم کنار دیوار هال خفه‌ت می‌کردم، یه جور عجیبی نگام می‌کرد. می‌شنوی چی می‌گم؟"
مرد بی‌آن‌که نگاهش کند، پالتوش را پوشید.
"دیگه نمی‌خوام ببینمت. نه من، نه تینا، هیچ‌کدوم‌مون نمی‌خوایم ببینیمت."
مرد دست‌هایش را فرو کرد توی جیب‌هایش. پیدا بود دنبال چیزی می‌گردد.
زن گفت: "آرزو می‌کنم دیگه هیچ‌وقت نبینمت."
از اتاق بیرون آمد. برگشت توی آشپزخانه.»
«میدان ونک، یازده و پنج دقیقه» در نشر چشمه منتشر شده است.
درباره نویسنده: سیامک گلشیری (- 1347)، داستان‌نویس، نویسنده کتابهای کودک و نوجوان و مترجم ایرانی.