فرضیۀ کمونیسم
آیا شکستِ مصداقها و نمونههای عینی و عملی تلاش برای تحقق کمونیسم دلیلی بر شکست و ابطال خودِ کمونیسم است؟ آلن بدیو در کتاب فرضیۀ کمونیسم میخواهد نشان بدهد که چنین نیست. بدیو در این کتاب بحث خود را با ارجاع به سه رویدادِ مۀ 1967، انقلاب فرهنگی چین و کمون پاریس پیش میکشد و با تأمل در این رویدادها و شکست آنها در تحقق فرضیۀ کمونیسم و معنای این شکست، میخواهد اثبات کند که این شکستها دلیلی بر رها کردن خودِ فرضیه نیستند. به اعتقاد بدیو چنین شکستهایی بخشهایی از تاریخ تلاش برای اثبات این فرضیهاند، نه دلیلِ ابطال آن. فرضیۀ کمونیسم رویارویی بدیو با جهان سرمایهداری و نولیبرالی است که به اعتقاد او با طرحِ مقولۀ شکستِ مصداقها سعی دارد کمونیسم را از اساس باطل بنمایاند و فقر را تثبیت و اقتصاد بازار آزاد و دیدگاههای حقوق بشری را به عنوان نسخههای اصیل آزادی و جهانِ بهتر جا بیندازد. این کتاب واکنشی هم هست به فروکش کردن مبارزههای آزادیبخش کمونیستی از میانۀ دهۀ 1970 میلادی، یا به قول بدیو «فروکش موج دهۀ سرخ».
کتاب شامل پیشدرآمدی به نام «چه چیزی شکست نامیده میشود؟»، چهار بخش به نامهای «همچنان معاصر مۀ 68 ایم»، «انقلاب فرهنگی: آخرین انقلاب؟ چرا؟»، «کمون پاریس: اعلامیهای سیاسی در باب سیاست» و «ایدة کمونیسم» و یک بخش ضمیمه است، شامل نامۀ آلن بدیو به اسلاوی ژیژک دربارة کارها و آثار مائو تسهتونگ است.
کتاب فرضیۀ کمونیسم با ترجمۀ مراد فرهادپور و صالح نجفی در نشر مرکز منتشر شده است.
دربارة نویسنده: آلن بدیو (- 1937)، فیلسوف، نمایشنامهنویس و فعال سیاسی فرانسوی.
ادامه keyboard_arrow_down