تویی که سرزمینات اینجا نیست
داستانهایی از جنگ، آوارگی، مهاجرت و عشق. محمدآصف سلطانزاده در داستانهای مجموعه «تویی که سرزمینات اینجا نیست» از تلخی و خشونت جنگ و بیهودگی آن سخن میگوید و از مردمی عادی که بیآنکه خود بخواهند و علاقهای داشته باشند درگیر جنگ میشوند و زندگیشان بر اثرِ جنگ ویران میشود. در این داستانها سرگذشت تلخ مهاجران افغان را میخوانیم که جنگ آنها را از سرزمینشان رانده و آواره نقاط دیگر کرده و در مهاجرت نیز مدام باید در ترس و نگرانی به سر ببرند و انواع دردسرها و هراسها را به جان بخرند. داستانهای این کتاب همچنین از سربازانِ بیعلاقه به جنگ سخن میگویند که ناخواسته درگیر جنگ داخلی در افغانستان شدهاند و نیز از طالبی که عاشق میشود و عشق تفکرات بنیادگرایانه او را دگرگون میکند. بیشتر داستانهای مجموعه «تویی که سرزمینات اینجا نیست» در افغانستان اتفاق میافتد. جنگهای داخلی در افغانستان از جمله وقایعی است که در این مجموعه زمینه رویدادهای داستانی قرار گرفته است. سلطانزاده در این کتاب تصویرهایی از زیست تلخ و دشوار مردم افغانستان معاصر را در متن دورههایی بحرانی از تاریخ این کشور به دست داده است؛ تصویرهایی از زندگی مردمی خسته از جنگ و خشونت و آوارگی. کتاب شامل هشت داستان است به نامهای: «تویی که سرزمینات اینجا نیست»، «دیدار به قیامت»، «یکه سرباز»، «داکتر حسن»، «کابوس این سالها»، «عروسی دره قافزار»، «قصیده جستوجو» و «جانان خرابات».
مجموعه داستان «تویی که سرزمینات اینجا نیست» در نشر آگه منتشر شده است.
درباره نویسنده: محمدآصف سلطانزاده (- 1343)، داستاننویس افغانستانی مقیم دانمارک.
رتبه گودریدز: 3 از 5.
ادامه keyboard_arrow_down