بازی عروس و داماد

بازی عروس و داماد
طنزهایی سیاه در باب مرگ و زندگی. بلقیس سلیمانی در مجموعه داستان بازی عروس و داماد در قالب قصه‌هایی بسیار کوتاه و با نگاهی طنزآمیر، از مرگ و هراس و موقعیت‌های وهم‌آلود و فراواقعی‌ حیرت‌انگیزی نوشته است که گویی پشتِ زندگی روزمره پنهان است. در این داستان‌ها با وجوه غیرعادی، خواب‌گونه، غریب و وهمناک زندگی مواجه می‌شویم و بیش از هر چیز این مرگ است که درونمایۀ قصه‌های این کتاب را تشکیل می‌دهد.
«داداشی»، «قبرستان بچه‌ها»، «بازی عروس و داماد»، «من و جوجه»، «نودسالگی مادربزرگ»، «مثل سیمون دوبوار و ژان پل سارتر»، «بوسه»، «روح جنگل»، «عاشق»، «عشق»، «جسد دایی‌جان»، «کفن‌های مادر»، «خاطرات پدر»، «زلزله‌زده»، «نادرترین گور جهان»، «آقا»، «قبرهای رزروشده»، «زندان»، «شباهت»، «عمر مفید»، «گل»، «وطن»، «سند آزادی»، «دزد»، «مادربزرگ و تلویزیون»، «پدربزرگ و خاتون»، «عکس هومن پسر ستاره، ستاره دختر فرخنده»، «تاریخ و ماهی‌های رودخانه» و «جوان و دخترک چشم‌آبی» از جمله داستانهایی است که در این مجموعه می‌خوانید.
آنچه می‌آید قصه‌ای است به نام «دوازده سالگی» از این مجموعه: «خواهر بزرگم در هفده سالگی ازدواج کرد و در سی و دو سالگی مرد. او دو دختر دوقلوی هشت‌ساله داشت که کاملاً شبیه خودش بودند. خواهر دومم در بیست و هفت سالگی ازدواج کرد و در چهل سالگی مرد. او یک پسر و یک دختر داشت. خواهرم می‌گفت: دخترش خیلی شبیه من است. من در دوازده سالگی مردم، وقتی هنوز خواهرهایم ازدواج نکرده بودند.»
مجموعه داستان بازی عروس و داماد در نشر چشمه منتشر شده است.
دربارة نویسنده: بلقیس سلیمانی (- 1342)، داستان‌نویس، منتقد ادبی و پژوهشگر ایرانی.
رتبۀ گودریدز: 97/2 از 5.