کتاب | دانش | علم و فناوری | عمومی | درد منشا رنج و تلخکامی
درد منشا رنج و تلخکامی 338 صفحه 400 گرم قطع: پالتوئی نوع جلد: زرکوب تیراژ: 10000 منشا تلخکامی پاتریک وال سید محمدرضا باطنی فاطمه محمدی دانش علم و فناوری عمومی

1,700,000 ریال 2,000,000 ریال

ناشر: فرهنگ معاصر

چاپ دوم

کتاب «درد: منشأ رنج و تلخکامی» اثر پاتریک وال
درد چیست و چطور پدید می‌آید و چگونه می‌شود آن را التیام داد و بر آن غلبه کرد؟ کتاب «درد: منشأ رنج و تلخکامی»، با عنوان اصلی Pain: The Science of Suffering، کتابی‌ست درباره ماهیت درد و واکنش به آن.
پاتریک وال در کتاب «درد: منشأ رنج و تلخکامی»، با نگرشی علمی و پژوهشگرانه، به انواع دردها و نیز شیوه‌های پاسخ به درد می‌پردازد و نظریاتی را که درباره درد و علل و عوامل درد و واکنش به آن مطرح شده است مورد بررسی و واکاوی قرار می‌دهد.
کتاب «درد: منشأ رنج و تلخکامی»، چنانکه فاطمه محمدی در مقدمه‌اش بر ترجمۀ فارسی این کتاب اشاره می‌کند، «به گونه‌ای به مسئلۀ درد می‌پردازد که گویا نویسنده در هزارتویی ناشناخته، پیچیده و پر رمز و راز به دنبال کورسویی برای کشف حقایق پشت پرده درد می‌گردد و به هر راهی – اعم از طب مدرن، دارودرمانی، طب مکمل، هیپنوتیزم، و غیره – دست می‌یازد تا ببیند آیا تحقیقات با ادعاهای صورت‌گرفته برای کشف منشأ درد و روش‌های التیام آن همخوانی دارد یا خیر.»
در کتاب «درد» با رویکردی عصب‌شناختی و با نگاه به سازوکار مغز و سلسلۀ اعصاب، به مقولۀ درد پرداخته شده است و همچنین رویکردهای نادرست به این مقوله، با نگاهی انتقادی مورد بررسی قرار گرفته‌اند.
درد مسئله‌ای‌ست همگانی، همه‌جایی و همه‌زمانی که ما همه در زندگی به‌نحوی با آن درگیریم یا درگیر خواهیم شد. بنابراین کتاب «درد: منشأ رنج و تلخکامی» کتابی‌ست مناسب و مفید برای همه. البته این کتاب، چنانکه نویسنده در پیشگفتار آن تأکید می‌کند، نه یک کتاب درسی و یا خودآموزی برای خوددرمانی درد، بلکه کتابی‌ست برای اینکه «خوانندگان را یاری کند تا بتوانند فرایندهای داخل بدن خود را بشناسند.»
آنتونی استور در «ساندی تایمز» کتاب «درد: منشأ رنج و تلخکامی» را «کتابی طراز اول درباره درد و راه‌های التیام بخشیدن به آن» توصیف کرده است.
متن اصلی کتاب «درد: منشأ رنج و تلخکامی» اولین بار در سال 1999 منتشر شده است.

مروری بر کتاب «درد: منشأ رنج و تلخکامی»

کتاب «درد: منشأ رنج و تلخکامی» کتابی‌ست در شناخت علمی درد و منشأ زیست‌شناختی آن. پاتریک وال در کتاب «درد: منشأ رنج و تلخکامی» بر آن است که با استدلال‌های علمی نشان دهد که بعضی تلقی‌ها و برداشت‌های فلسفی از درد تا چه حد بی‌پایه‌اند و درد فرایندی‌ست که احساس آن و واکنش به آن، به سیستم عصب‌شناختی و مغزی بدن انسان مربوط می‌شود و باید از این منظر درک و توضیح داده شود.
در کتاب «درد: منشأ رنج و تلخکامی» درباره انواع دردها و منشأ آن‌ها و نیز چگونگی احساس این دردها، از منظر عصب‌شناختی و دانش مربوط به سازوکار مغز و سلسلۀ اعصاب، توضیح داده شده و از شرایطی سخن رفته که باعث بروز درد می‌شوند.
کتاب «درد: منشأ رنج و تلخکامی»، چنانکه در ابتدای پیشگفتار نویسنده بر این کتاب توضیح داده شده، «همۀ آنچه را که ما در حال ‌حاضر درباره ماهیت و علل درد می‌دانیم» بررسی می‌کند.
پاتریک وال در کتاب «درد: منشأ رنج و تلخکامی» به نقد این تصور می‌پردازد که براساس آن، یک آسیب خاص منشأ دردی ثابت است. وال با استدلال نشان می‌دهد که چنین تصوری نادرست است. او همچنین در کتاب «درد: منشأ رنج و تلخکامی» به نقد برداشت‌های فلسفی از درد می‌پردازد چون معتقد است فلاسفه در شناخت و درک درد «آشفتگی‌های گمراه‌کننده‌ای» ایجاد کرده‌اند و «در کمال نادانی از نحوه عمل موجودات زنده، نظام‌های حسی آرمانی ارائه کرده‌اند.»
کتاب «درد: منشأ رنج و تلخکامی» از پیشگفتار، یازده فصل و یک سخن پایانی تشکیل شده است. فصل‌های یازده‌گانۀ کتاب «درد: منشأ رنج و تلخکامی» عبارتند از: «درد پنهان و درد آشکار»، «فلسفۀ درد»، «تشخیص با جسم، واکنش با مغز»، «جسم به‌عنوان یک کُلّ»، «پاسخ "طبیعی" به درد»، «دردهایی که علت واضح دارند»، «دردهایی که علت واضح ندارند»، «درمان‌ها چگونه عمل می‌کنند»، «پاسخ دارونما»، «درد آدمی» و «درد آدم‌های دیگر».
در بخشی از کتاب «درد: منشأ رنج و تلخکامی» می‌خوانید: «ویلیام جیمز، برادرِ هنریِ نویسنده، در قرن نوزدهم استاد برجستۀ هاروارد در رشتۀ روان‌شناسی بود. وی مطرح کرد که برخی از احساسات ما بیش از آن‌که به خود رویداد مرتبط باشد، بستگی به یک آگاهی دارد که از واکنش‌های کلی بدن ما نسبت به آن رویداد ایجاد می‌شود. از دید وی، آگاهی از کفِ دست خیسِ عرق، دهان خشک‌شده، لرز و تاپ‌تاپِ قلب به معنای ترس است. خیلی‌ها این رویکرد را به‌عنوان یک گرایش مکانیکی جزم‌اندیش نسبت به ذهن رد می‌کنند، زیرا آنها دل‌شان می‌خواهد ذهن را به‌عنوان یک ماهیت مستقل و خودکفا حفظ کنند. با این وجود، بهتر است این امکان را بررسی کنیم که درد بیش از آن‌که یک پدیده منفرد باشد، نشانگانی از مجموعه علایمی است که هم‌زمان با هم نمود پیدا می‌کنند. این می‌تواند بدین معنی باشد که ما درد را تلفیقی از رویدادها می‌دانیم و نه یک رویداد مجزا. برخی از این واکنش‌های وابسته به هم، این مزیت بزرگ را دارند که می‌توانیم آنها را هم در افراد دیگر، بزرگسالان و کودکان، شناسایی کنیم و هم در حیواناتی که هیچ بهره‌ای از ارتباطات کلامی نبرده‌اند.»

درباره پاتریک وال، نویسنده کتاب «درد: منشأ رنج و تلخکامی»

پاتریک دیوید وال (Patrick David Wall)، متولد 1925 و درگذشته به‌سال 2001، عصب‌شناس بریتانیایی و از متخصصان پیشرو در حوزه علم عصب‌شناسی است. از وال در عالم پزشکی به‌عنوان بزرگترین متخصص و نظریه‌پرداز درد یاد می‌شود. او واضع نظریه‌ای معروف در این حوزه، با عنوان «نظریۀ کنترل دریچه‌های سلولی درد»، است.
از وال مقالات بسیاری در نشریات معتبر پزشکی منتشر شده است. دو مقالۀ اول او در در مجله‌های «نیچر» و «برین» منتشر شدند و این در حالی بود که وال بیست و یک سال بیشتر نداشت.
در سال 1988 مدال شرینگتون، از طرف انجمن سلطنتی پزشکی، به وال اهدا شد. نام او چندبار هم به فهرست کوتاه نامزدهای جایزه نوبل راه یافت. وال مدتی هم مقیم امریکا بود و در دانشگاه‌هایی چون ییل و هاروارد درس می‌داد اما تهدیدهای سازمان سیا، به دلیل سرپیچی‌اش از دادن اطلاعاتی سیاسی به این سازمان، او را به ترک امریکا و بازگشت به انگلستان واداشت. در انگلستان استاد یونیورسیتی کالج لندن شد.
وال در سال 1996 مبتلا به سرطان پروستات شد و چندسال با این بیماری درگیر بود و سرانجام در سال 2001 در حالی که هفتاد و شش سال داشت درگذشت. او کتاب «درد: منشأ رنج و تلخکامی» را نیز در حالی که با سرطان پروستات درگیر بود و از این بیماری رنج می‌برد منتشر کرد. از او کتاب دیگری هم با موضوع درد، با عنوان «چالش درد»، منتشر شده است.
وال وصیت کرد که بعد از مرگش، جسدش را برای تشریح در اختیار دانشکده پزشکی بگذارند.

درباره ترجمۀ فارسی کتاب «درد: منشأ رنج و تلخکامی»

کتاب «درد: منشأ رنج و تلخکامی» با ترجمۀ محمدرضا باطنی و فاطمه محمدی و مقدمه‌ای از فاطمه محمدی درباره ترجمۀ این کتاب، در انتشارات فرهنگ معاصر منتشر شده است.
چنانکه در مقدمۀ فاطمه محمدی بر ترجمۀ فارسی کتاب «درد: منشأ رنج و تلخکامی» اشاره شده، کارِ ترجمۀ پیشگفتار، فصل یک، فصل شش و بخشی از فصل هفت این کتاب را محمدرضا باطنی با کمک همسرش، ماه‌طلعت نفرآبادی، انجام داده اما دردِ ناشی از آرتروز، که دکتر باطنی مدتی طولانی از آن رنج می‌برد، به جایی رسیده که او ادامۀ ترجمۀ کتاب را رها کرده و باقی این کار را فاطمه محمدی انجام داده است. ترجمۀ فارسی کتاب «درد: منشأ رنج و تلخکامی» پس از درگذشت دکتر باطنی منتشر شد.
دکتر محمدرضا باطنی، متولد 1313 در اصفهان و درگذشته به‌سال 1400، زبان‌شناس و متخصص جامعه‌شناسی زبان، فرهنگ‌نویس و مترجم ایرانی است. باطنی، به دلیل بیماری سختی که پدرش با آن دست و پنجه نرم می‌کرد و نیز فقر خانواده، کودکی و نوجوانی دشواری را از سر گذراند. حتی مدتی مجبور شد تحصیل را رها کند و به پادویی در بازار اصفهان بپردازد. چندسال بعد اما در مدرسۀ شبانه ثبت نام کرد و در همان حال که در یک پارچه‌فروشی کار می‌کرد به تحصیل هم ادامه داد. بعد از دبیرستان، چندسالی در روستای برخوارِ اصفهان معلم بود. همزمان با معلمی، به‌صورت غیرحضوری درس می‌خواند و در بیست‌و‌سه‌سالگی دیپلم ادبی‌اش را گرفت. از سربازی معاف شد و به دانشسرای عالی رفت و در آنجا زبان و ادبیات انگلیسی خواند. او را به‌عنوان شاگرد اول، برای ادامۀ تحصیل به انگلستان فرستادند. از دانشگاه لیدز لیسانس زبانشناسی گرفت. تحصیلش در دوره دکترا اما به دلیل مسائل سیاسی و تهدید ساواک نیمه‌کاره ماند. این در حالی بود که در انگلستان و در دوره دکترا، مشغول همکاری با مایکل هالیدی بود و بر پایۀ نظریۀ زبانی او، روی نحو زبان فارسی کار می‌کرد.
در ایران اما توانست، با ترجمۀ همراه با جرح و تعدیل همان رساله‌ای که در انگلیس روی آن کار می‌کرد و دفاع از آن، در سال 1346 از دانشگاه تهران دکترای زبان‌شناسی همگانی و زبان‌های باستانی بگیرد. سپس، به کمک محمد مقدم، رئیس گروه زبانشناسی دانشگاه تهران، استادیار زبانشناسی این دانشگاه شد.
چندسالی را هم در سال‌های پیش از انقلاب و اوایل انقلاب، به‌عنوان فرصت مطالعاتی، در خارج از کشور گذراند؛ یک سال در فرانسه و سپس در دانشگاه برکلی در امریکا. بعد از انقلاب، در سال 1358، به ایران برگشت و به‌عنوان نماینده انتخابی استادان، عضو شورای سرپرستی دانشکده ادبیات دانشگاه تهران شد. با انقلاب فرهنگی اما از طرف ستاد انقلاب فرهنگی از او خواسته شد که تقاضای بازنشستگی کند و این پایان کار دانشگاهی‌اش بود.
باطنی با مطبوعات نیز همکاری داشت و برایشان مقاله می‌نوشت. «آیندگان»، «آدینه» و «دنیای سخن» از جمله نشریاتی بودند که او با آن‌ها همکاری کرد. یکی از مقالات مطبوعاتی معروفش نقدی‌ست که بر کتاب «غلط ننویسیم» ابوالحسن نجفی نوشته است. این نقد، با عنوان «اجازه بدهید غلط بنویسیم»، در مجلۀ «آدینه» منتشر شده است.
در سال 1364 محمدرضا باطنی، به‌درخواست انتشارات فرهنگ معاصر، کار نگارش یک فرهنگ دو زبانۀ انگلیسی – فارسی را آغاز کرد. این فرهنگ، پس از هفت سال کار، در سال 1372 منتشر شد. همکاری باطنی با انتشارات فرهنگ معاصر ادامه یافت و او با این انتشارات در نگارش و تدوین طرح‌های مختلف فرهنگ‌نویسی همکاری می‌کرد.
باطنی همچنین در سالهای 72 تا 75 به همراه احمد شاملو، کریم امامی، ایرج کابلی، علی‌محمد حق‌شناس، هوشنگ گلشیری و کاظم کردوانی در نشست‌هایی با هدف بازنگری در شیوه نگارش و خط فارسی شرکت داشت.
از جمله آثار تألیفی محمدرضا باطنی می‌توان به کتاب‌های «توصیف ساختمان دستوری زبان فارسی»، «نگاهی تازه به دستور زبان» و «چهار گفتار درباره زبان» و از ترجمه‌های او می‌توان به کتاب‌های «زبان و زبان‌شناسی»، «مغز ما: چگونه از مغز خود بهتر استفاده کنیم» و «ساخت و کار ذهن» اشاره کرد.

فاطمه محمدی، که کار ناتمام محمدرضا باطنی را در ترجمۀ کتاب «درد: منشأ رنج و تلخکامی» به انجام رسانده است، متولد 1350 است. از دیگر ترجمه‌های او می‌توان به کتاب «هنر درمانی کاربردی» اشاره کرد.

رتبۀ کتاب «درد: منشأ رنج و تلخکامی» در گودریدز: 3.95 از 5.

ادامه keyboard_arrow_down

از همین مترجم