ماه نیمروز شابک: 9789643051655 152 صفحه 166 گرم قطع: رقعی نوع جلد: شوميز تیراژ: 700 نیمروز شهریار مندنی پور علوم انسانی ادبیات داستان کوتاه ایرانی

576,850 ریال 695,000 ریال

ناشر: مرکز

چاپ یازدهم

کتاب «ماه نیمروز» اثر شهریار مندنی‌پور، نشر مرکز
داستان‌هایی درباره تنهایی و سرگشتگی انسان در جهان مدرن، نسبت جهان کنونی با طبیعت، ستم علیه زنان، کابوس‌ها و ابهام‌های ناتمام و مضامین دیگری که هریک با زندگی انسان معاصر مرتبط است. کتاب «ماه نیمروز» یکی از مجموعه داستان‌های شهریار مندنی‌پور است که در دهه هفتاد منتشر شد.
مجموعه داستان «ماه نیمروز» شامل هشت داستان کوتاه است که اولین‌بار در سال 1376 منتشر شد و پس از آن و در طول سال‌های مختلف بارها تجدیدچاپ شده است.
یکی از ویژگی‌هایی که در داستان‌های کتاب «ماه نیمروز» دیده می‌شود سطح زبانی‌ای است که مندنی‌پور در این داستان‌ها به کار گرفته است. داستان‌های این مجموعه هریک بنا به مضمون محوری داستان زبانی متفاوت دارند.

مروری بر کتاب «ماه نیمروز»
تک‌افتادگی و غربت انسان و کابوس‌ها و ابهام‌های زندگی در جهان مدرن از جمله مضامینی است که شهریار مندنی‌‌پور در برخی از آثارش به آنها پرداخته است. در هشت داستان کوتاه کتاب «ماه نیمروز» نیز به این مضامین توجه شده است.
کتاب «ماه نیمروز» شامل هشت داستان کوتاه با این عناوین است: «رنگ آتش نیمروزی»، «ماه نیمروز»، «مه جنگل‌های بلوط»، «اگر تابوت نداشته باشد»، «آهوی کور»، «آتش و رس»، «جایی، دره‌ای...» و «دریای آرامش». تاریخ اتمام داستان‌ها در برخی از آنها ذکر شده و بر اساس آنها می‌توان گفت این داستان‌ها مربوط به سال‌های ابتدایی هفتاد هستند.
داستان «آتش و رس»، که داستان ششم کتاب «ماه نیمروز» است، یکی از داستان‌های خواندنی این اثر است. «آتش و رس» به کابوس‌های مردی به نام ماهور و ماجرای زنی با نام عطیه مربوط است. ماهور و عطیه در یک مهمانی یکدیگر را می‌بینند و ماهور در آنجا از کابوس همیشگی‌اش می‌گوید. مندنی‌پور در این داستان زمان را به گونه‌ای خاص در داستان به کار گرفته است. در داستان «آتش و رس»، ماهور کابوسی طولانی‌مدت دارد. او در کابوس‌ تکرارشونده‌اش مدام افرادی را می‌بیند که میان شعله‌های آتش می‌سوزند و در میان آتش و دود چشمانی به او زل زده‌اند. این کابوس همیشگی سبب می‌شود که ماهور پیگیرانه به اخبار خودسوزی‌های زنان در روزنامه‌ها توجه کند. او پس از آشنایی با عطیه از او دلیل خودسوزی زنان را می‌پرسد. عطیه در پاسخ می‌گوید شاید این زنان می‌خواهند با خودسوزی از دنیا انتقام بگیرند و رنج‌شان را نشان دهند. داستان پایانی تکان دهنده دارد چرا که در پایان این عطیه است که در آپارتمان خود مقابل چشمان ماهور خودسوزی می‌کند. در بخشی از این داستان که، به شکلی به ستمی که به زنان تحمیل می‌شود توجه کرده، می‌خوانیم: «از اینجا مطمئنم آتش است. آتش را اگر دقت کنی، در مرکزش یک فضای اثیری است. انگار خالی است. یک کمی بالاتر از هیمه‌ها یا دور فتیله شمع... حتا طرف‌های شعله‌پخش‌کنِ گاز. یک کمی بالاتر، شعله پیدا می‌شود. همین خلاء وسط طرح تو هم هست، بعد خط‌های سیاه زبانه می‌کشند. آن‌وقت‌ها که دنبال خودسوزها می‌گشتم، رسیدم جایی که یکی افتاده بود. طرح بدنش روی آسفالت مانده بود. اطرافش سفیدی پودر ضد آتش بود. برعکس این طرح آنجا وسط آسفالت سیاه سوخته بود و دورش سفید.» در این داستان عطیه زنی تنها است که از همسرش جدا شده و مرد فرزندانش را از او گرفته است. درواقع عطیه زنی است که نمی‌تواند بچه‌هایش را ببیند و حالا با ماهور آشنا شده که او نیز توجه و عشقی ندارد. عطیه نیز خود را در آتش می‌سوزاند تا زجرش را در چشم دنیا بگذارد.
یکی دیگر از داستان‌های خواندنی کتاب «ماه نیمروز»، داستانی است با عنوان «مه جنگل‌های بلوط». در این داستان به شکلی با مسئله تنهایی انسان مدرن روبرو هستیم. در این داستان روابط شکننده و ناپایدارند و خیانت در گوشه و کنار همه روابط نهفته است. این داستان این‌طور آغاز می‌شود: «من، مردی مفرغی رنگم که چهار سال دیگر به چهل سالگی می‌رسم. حافظه سمج و فکرهای مدامم را با سکوت در برابر آدم‌هی پرصدا جبران می‌کنم. هرگز سراغ قبر زنم نمی‌روم، چون نه برای او فایده‌ای دارد و نه برای من. دوستان زیادی نمی‌خواهم داشته باشم. برای من؛ پس از خداحافظیِ پس از خالی شدن یا بعداظهرهای تهی جمعه‌ها و یا ساعت‌های خسته بعد از گره از کار گشودن، که نمی‌شود تنها ماند، چند نفر که بشود زمان‌هایی بی‌خیال و بی‌مرده را همراهشان سر کرد، بس‌اند. یک رفیق گاهگاهی هم که بی‌خبر، با سه‌تارش می‌آید، تک‌زنگی می‌زند و فقط تک‌زنگی، و اگر در باز نشود، می‌رود، بعضی‌وقت‌ها خوب است، و این رفیق را که گاهی رفیق صدایش می‌زنم- چون اسمش همان وقت یادم رفته -و گاه کاوه- چون اسمش همین است- از دوران دبیرستان می‌شناسم ولی هنوز نمی‌دانم خانه‌اش کجاست.»
کتاب «ماه نیمروز» نوشته شهریار مندنی‌پور در نشر مرکز منتشر شده است.

درباره شهریار مندنی‌پور نویسنده کتاب «ماه نیمروز»
شهریار مندنی‌پور، متولد 1335 در شیراز، داستان‌نویس معاصر ایرانی و از نویسندگان شاخص نسل سوم داستان‌نویسی ایران است. مندنی‌پور پس از تحصلات متوسطه برای تحصیل در رشته علوم سیاسی وارد دانشگاه تهران شد و در اواخر دهه پنجاه فار‌غ‌التحصیل شد. او نویسنده‌ای تجربه‌گرا است که به خوبی از امکانات زبان و فرم برای بازنمایی واقعیت در داستان‌هایش استفاده می‌کند. مندنی‌پور از نویسندگانی است که توجهی ویژه به نثر داستان‌هایش دارد و در آثارش زبانی هماهنگ با مضمون داستان به کار می‌برد. درواقع زبان و نحوه اجرای آن در داستان‌های مندنی‌پور از ویژگی‌های اصلی و مشترک کتاب‌های او است که به فضاسازی‌ها و ساختار داستان‌هایش کمک زیادی می‌کند. خود او در مصاحبه‌ای درباره اهمیت زبان در داستان گفته: «زبان، هدف نگارش است. پس وسیله‌ای برای داستان‌نویسی نیست و نویسنده باید بتواند طیفی از زبان‌های مختلف را خلق کند.» مندنی‌پور را می‌توان ادامه سنتی در داستان‌نویسی ایران دانست که هوشنگ گلشیری یکی از چهره‌های شاخص آن است. سنتی مبتنی بر زبان، تکنیک و شیوه روایت و توجه به ادبیات کلاسیک. اسطوره و تاریخ، مسئله غربت انسان، مرگ، عشق و نفرت، جنگ و تبعاتش، کابوس و جنون از مضامین اصلی داستان‌های مندنی‌پور هستند. داستان‌های مندنی‌پور در مواجهه اول کمی مشکل به نظر می‌رسند و از این‌رو خواننده به ذهنی فعال برای خواندن نیازمند است و مشارکت فعال خواننده به لذت خواندن می‌افزاید. جهان داستانی مندنی‌پور سرشار از استعاره و رویا است و مرز میان رویا و واقعیت چندان روشن نیست. مندنی‌پور نویسنده‌ای مدرنیست است و ذهنیت آشفته شخصیت‌هایش و ناتوانی آنها از درک واقعیت را تصویر می‌کند و این موجب نوعی دلهره و هراس می‌شود. مندنی‌پور برای دوره‌ای سردبیر هفته‌نامه «عصر پنج‌شنبه» هم بود. او سال‌ها پیش به امریکا مهاجرت کرد و در آنجا نیز آثاری از جمله به زبان انگلیسی نوشت که با استقبال خوبی هم روبرو شدند. از مندنی‌پور رمان‌هایی برای بزرگسالان، چند رمان نوجوان و چند مجموعه داستان منتشر شده است. «سایه‌های غار» (1368)، «هشتمین روز زمین» (1371)، «مومیا و عسل» (1375)، «ماه نیمروز» (1376)، «شرق بنفشه» (1378)، «آبی ماورای بحار» (1381)، «هفت ناخدا» (1399) و «عقرب‌کشی» برخی از آثار مندنی‌پور هستند.

ادامه keyboard_arrow_down