تیله آبی
کتاب «تیله آبی» شامل 7 داستان از بهترین داستانهای «محمدرضا صفدری» است. نگاه و نگرش نویسنده در بیشتر داستانهایش به آداب و سنن و باورهای بومی ایران است. او که شناخت خوبی از آداب بومی دارد، در بیشتر روایتها از آن بهره میگیرد. مخاطب در داستانهای بومی نویسنده، با برخی از آداب و رسومی آشنا میشود که دیگر به فراموشی سپرده شدهاند. «تیله آبی» داستانی است که درباره زندگی چند بچه روستایی روایت میشود. احمد یکی از بچههای روستا به همرا دیگر دوستانش با دیدن کامیون شش چرخ داخل آن میروند. آنها شروع به تمییز کردن شیشههای کامیون میشوند که ناگهان به یاد دختری به نام توبا میفتند. توبا دختر روستایی است که بعد از ازدواج با راننده کامیون در آبادان زندگی میکند. در همین حین، راننده از راه میرسد و بچهها فرار را بر قرار ترجیح میدهند و همگی فرار میکنند. پس از این فرار آنها به گودال آبی میرسند و وارد آب میشوند و مشغول شنا. چد روز قبل از این ماجرا، یکی از بچهها پیراهن احمد که داخل جیبش تیله آبی قرار داشت را به داخل همین گودال انداخته است. بچههای روستا در زمان شنا احساس میکنند تیله در زیر پایشان است و سر میخورد. یکی از بچهها به زیر آب میرود تا تیله را بیاورد ولی ...اگر علاقهمند به ادامه ماجرای «تیله آبی» و اتفاقات آن هستید مجموعه داستان «تیله آبی» را بخوانید.
درباره نویسنده: محمدرضا صفدری ( 1332 ) نویسنده ایرانی، صاحب اثر «سنگ و سایه»، «من ببر نیستم پیچیده به بالای خودتاکم»
ادامه keyboard_arrow_down